کهکشان بی رنگ
 
 
چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب: ۹ واقعیت درمورد عطسه,عطسه, :: 8:14 ::  نويسنده : رحمانی

بااینکه واکنش به عطسه کردن در فرهنگ‌های مختلف، متفاوت است اما بخش اعظم آن یکسان و جهانی است. عطسه به علت‌های مختلف اتفاق می‌افتد، مثل قرارگیری در معرض نور زیاد، تغییر دمای ناگهانی، نسیم هوای سرد، عفونت‌ها و بیماری‌های مختلف و …



در زیر به حقایقی جالب درمورد عطسه اشاره می‌کنیم:
 


۱. عطسه کردن رفلکس اتوماتیک ما در زمانی است که یکدفعه هوا را از ریه‌ها به بینی و دهان وارد می‌کنیم. وقتی شروع به این کار می‌کنیم، قطع کردن آن دیگر غیرممکن خواهد بود.
 


۲. اگر همیشه سعی می‌کنید جلوی عطسه‌تان را با گرفتن بینی‌تان بگیرید، دیگر هیچوقت این کار را تکرار نکنید زیرا این کار ممکن است تخریب پرده گوش را به دنبال داشته باشد. کسانیکه سعی می‌کنند به این طریق عطسه‌شان را متوقف کنند، ممکن است دچار این مشکلات نیز بشوند: خونریزی بینی، تخریب رگ‌های خونی، و حتی کوری.
 


۳. در عطسه کردن، بخش پایینی مغز درگیر است. زمانی که این بخش دچار آسیب شود، فرد دیگر قادر به عطسه کردن نخواهد بود.
 


۴. عطسه کردن بخش مهمی از فرایند ایمنی بدن است زیرا از بدن ما دربرابر پادتن‌ها و عفونت‌های مختلف محافظت می‌کند. همچنین به بهبود سلامت ما کمک می‌کند.
 


۵. آداب عطسه کردن شامل گرفتن جلوی دهان و بینی با دستمال است. اگر این کار به درستی انجام نشود، میکروب‌ها به ۱۵۰ نفر دیگر که در نزدیکی فرد قرار داشته باشند، منتقل خواهند شد.
 


۶. در زمان خواب، عطسه اتفاق نمی‌افتد زیرا سیستم عصبی بدن که مسئول این رفلکس است نیز در حال استراحت است.
 


۷. ۱۸-۳۵ درصد از افراد در زمان قرارگیری با نور مستقیم آفتاب، عطسه می‌کنند.
 


۸. عطسه کردن ممکن است علتی روانشناختی داشته باشد. ترس، ناراحتی، حساسیت و سایر احساسات ممکن است موجب تحریک عطسه شوند.
 


۹. ایگوانا حیوانی است که بیشتر از سایر حیوانات عطسه می‌کند. این حیوان با کمک عطسه از شر برخی نمک‌ها از بدنش خلاص می‌شود.

 



یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:یاد مرگ, :: 16:55 ::  نويسنده : رحمانی

گفت : يه سوال دارم که خيلي جوابش برام مهمه

گفتم :چشم، اگه جوابشو بدونم، خوشحال ميشم بتونم کمکتون کنم

گفت: دارم ميميرم

گفتم: يعني چي؟

گفت: يعني دارم ميميرم ديگه

گفتم: دکتر ديگه اي، خارج از کشور؟

گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاري نميشه کرد.

گفتم: خدا کريمه، انشالله که بهت سلامتي ميده

با تعجب نگاه کرد و گفت: يعني اگه من بميرم، خدا کريم نيست؟

فهميدم آدم فهميده ايه و نميشه گول ماليد سرش

گفتم: راست ميگي، حالا سوالت چيه؟

گفت: من از وقتي فهميدم دارم ميميرم خيلي ناراحت شدم

از خونه بيرون نميومدم، کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن،

تا اينکه يه روز به خودم گفتم تا کي منتظر مرگ باشم،

خلاصه يه روز صبح از خونه زدم بيرون مثل همه شروع به کار کردم،

اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار اين حال منو کسي نداشت،

خيلي مهربون شدم، ديگه رفتاراي غلط مردم خيلي اذيتم نميکرد

با خودم ميگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن، آخه من رفتني ام و اونا انگار نه

سرتونو درد نيارم من کار ميکردم اما حرص نداشتم

بين مردم بودم اما بهشون ظلم نميکردم و دوستشون داشتم

ماشين عروس که ميديدم از ته دل شاد ميشدم و دعا ميکردم

گدا که ميديدم از ته دل غصه ميخوردم و بدون اينکه حساب کتاب کنم کمک ميکردم

مثل پير مردا برا همه جوونا آرزوي خوشبختي ميکردم

الغرض اينکه اين ماجرا منو آدم خوبي کرد و ...

حالا سوالم اينه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آيا خدا اين خوب شدن و قبول ميکنه؟

گفتم: بله، اونجور که يادگرفتم و به نظرم ميرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزيزه

آرام آرام خدا حافظي کرد و تشکر

داشت ميرفت

گفتم: راستي نگفتي چقدر وقت داري؟

گفت: معلوم نيست بين يک روز تا چند هزار روز!!!

يه چرتکه انداختم ديدم منم تقريبا همين قدرا وقت دارم. با تعجب گفتم: مگه بيماريت چيه؟

گفت: بيمار نيستم!

هم کفرم داشت در ميومد و هم ازتعجب داشتم شاخ دار ميشدم گفتم: پس چي؟

گفت: فهميدم مردنيم،

رفتم دکتر گفتم: ميتونيد کاري کنيد که نميرم گفتن: نه، گفتم: خارج چي؟ و باز گفتند : نه!

خلاصه ما رفتني هستيم زمانش فرقي داره مگه؟

باز خنديد و رفت و دل منو با خودش برد



تنفس عمیق موثرترین راه کار برای کاهش استرس و آرامش پیدا کردن است.

آکادمی آمریکایی پزشکان خانواده در این مقاله چند دستورالعمل مفید را برای انجام تکنیک‌های تنفسی عمیق ارائه کرده است.

به گزارش سایت اینترنتی هلت دی نیوز، در این مقاله تاکید شده است که روی یک سطح صاف به پشت دراز بکشید یک دست خود را روی معده و دست دیگر را روی قفسه سینه خود قرار دهید.

- در این وضعیت به آرامی نفس بکشید و مطمئن شوید که در حین تنفس معده اندکی بالا بیاید.

- پس از فرو بردن هوا یا عمل دم نفس خود را یک تا دو ثانیه نگه دارید.

 

- سپس عمل بازدم را به آرامی انجام داده و اجازه دهید معده پایین برود. این تکنیک را تکرار کنید تا کم کم آرامش بر شما غلبه کند.





شنبه 6 اسفند 1390برچسب:استیو جابز, :: 17:11 ::  نويسنده : رحمانی

میلیاردری با حقوق سالیانه یک دلار

با پیشرفت تکنولوژی درهای بیشتری برای فعالیت های اقتصادی باز می شود. فعالیت های اقتصادی متنوع شده و افراد خلاق از این موقعیت بهترین استفاده را می برند.

نمونه این افراد را کم و بیش دیده ایم که بیل گیتس در راس آنهاست و پی یر امیدیار هم نمونه ی ایرانی چنین افرادی است. استیو جابز، یکی از افراد خوش فکری است که علاقه مندی مردم به موسیقی را با میل استفاده از تکنولوژی نوین تلفیق کرده و شرکتش دستگاهی به نام IPOD را به مردم سراسر جهان عرضه کرده است.

IPOD، یک دستگاه پخش کننده ی فایل های موسیقی با ساخت MP3 است که توسط شرکت اپل طراحی و عرضه شده است. در IPOD حافظه ای وجود دارد که به آن فضای بسیار زیادی برای ذخیره موسیقی می دهد. این دستگاه طوری طراحی شده است که می تواند فضایی معادل ۴۰ گیگا بایت را در اختیار کاربر قرار دهد. تا اکتبر ۲۰۰۴ حدود ۶۲ درصد فروش پخش کننده های موسیقی در بازار آمریکا، متعلق به IPOD بوده است.

جابز در فوریه ۱۹۵۵ به دنیا آمد، او مالک یکی از بهترین شرکت های کامپیوتری به نام Apple بود. استیو جابز از پدری مصری و مادری آمریکایی به نام جوآن سیمپسون در گریی بی واقع در ویسکانسین به دنیا آمد. اما خیلی زود پل و کلارا جابز او را به فرزندی پذیرفتند. او در سال ۱۹۷۲ از دبیرستان Home sted High School درکالیفرنیا فارغ التحصیل شد و بعد از یک ترم در کالج Read از آنجا خارج شده و با دوست خود استیو ورنیاک، شرکت اپل را تاسیس کرد.

در سال ۱۹۸۵ جابز شرکت Next computer را تاسیس کرد و در سال ۱۹۹۷ پس از ۱۲ سال دوری از شرکت اپل مجددا به این شرکت بازگشت. در ۳۱ جولای سال ۲۰۰۴، جابز تحت عمل جراحی قرار گرفت تا غده سرطانی لوزالمعده اش جدا شود. در زمان غیبت جابز که نزدیک به یک ماه بود، تیم کوک مدیر فروش جهانی اپل، مدیریت شرکت را بر عهده گرفت.

نکته جالب توجه درباره ی جابز این بود که حقوق سالیانه اش تنها یک دلار بود و از به همین دلیل او نام خود را در کتاب رکوردهای گینس ثبت کرده است.

سرانجام استیو جابز در سال ۲۰۱۱ و در اثر متازتاز سرطان پانکراس دچار ایست تنفسی شد و در سن ‌۵۶ سالگی درگذشت.



یکی از موارد مشاهده شده در اکثر کسانی که تصمیم به لاغری می گیرند، میل به کسب نتیجه در کمترین زمان است.

خیلی از افراد چاق عمری را به پرخوری گذرانده اند و مثلا در طی ۱۰ سال ۲۰ کیلو چربی اضافه کرده اند حال یک دفعه و در عرض سه ماه می خواهند این چربی را از بین ببرند. بدون اینکه بدانند واقعا با این کار چه بلائی بر سر بدن خود می آورند.
از نظر علم بدنسازی و فیتنس بهترین روش برای رفع چربی های زائد بدن ( دقت کنید نوشته نشده لاغر شدن زیرا شما با این روش حتی وزن هم اضافه می کنید ) تمرینات با وزنه و ورزش هوازی ( دویدن و مانند آن ) است و بدترین روش رژیم گرفتن شدید و روشهای مانند کالری صفر و دکتر اتکینز و مشابه آن است و اما دلیل آن چیست؟

اصل مهم در این روش این است که برای چربی سوزی باید سوخت و ساز بدن (متابولیسم ) را بالا برد و رژیم گرفتن دقیقا برعکس این حالت را به وجود می آورد. به دو دلیل، اول اینکه وقتی که رژیم شدید و کم کالری می گیرید بدن به حالت دفاعی می رود و فرض می کند که شما در شرایط قحطی گیر کرده اید بنابراین متابولیسم را پائین می آورد. دوم اینکه زمان رژیم بدن کل کالری را از منابع چربی استفاده نمی کند بلکه شروع به شکستن بافت پروتئینی یعنی عضلات می کند و با توجه به اینکه عضله متابولیت ترین بافت بدن به شمار می رود ( یعنی بیشترین مصرف کالری در آن صورت می گیرد ) و از عضلات به عنوان کوره بدن نام می برند، این مورد و کاهش بافت عضله هم موجب کاهش سوخت وساز بدن می شود. حال تصور کنید کسی را که با این روش وزن کم کرده به محض اینکه رژیم را رها می کند با متابولیسم کمتر شروع به ذخیره چربی بیشتر و دچار برگشت وزن می شود و این یعنی رژیم های یویوئی. بد نیست بدانید یک کیلو چربی در شبانه روز ۵ کالری و یک کیلو عضله ۶۰ کالری مصرف می کند.

برای چربی سوزی به این روش باید عمل کنیم:

۱- رژیم اصولی

۲- ورزش هوازی ( برای چربی سوزی )

۳- تمرین با وزنه ( برای عضله سازی ) البته دوری از استرس – بی خوابی و بسیاری موارد دیگر هم دراین امر موثر هستند. هنگام استرس کورتیزول ترشح می شود که کورتیزول ضمن سرکوب هورمونهای عضله ساز ( تستسترون ) موجب جمع شدن چربی در اطراف شکم و شکستن بافت عضلانی می شود.
تمرین با وزنه به دو روش موجب چربی سوزی می شود: یک موجب عضله سازی می شود که عضله بیشتر یعنی سوخت و ساز بالاتر و مساوی با چربی سوزی بیشتر یا حداقل ذخیره چربی کمتر. دوم اینکه هنگام تمرین با وزنه متابولیسم بدن تا ۲۴ ساعت حدود ۵ تا ۱۰ کالری در هر ساعت بالاتر است و به عبارت دیگر حتی هنگام خواب هم بعد از تمرین با وزنه چربی سوزی می شود.

و اما ورزش هوازی: به ورزش هایی که در زمان طولانی حجم زیادی از عضلات و با شدت کم به کار گرفته می شود ورزش هوازی می گویند. دو – شنا – دوچرخه سواری مثالهایی از ورزش های هوازی هستند بر عکس ورزش های غیر هوازی به سری ورزشهای پرشدت و کوتاه گفته می شود که تمرین با وزنه نمونه بارز آن است. نوع انرژی که در هرکدام از این ورزشها به کار گرفته می شود کاملا متفاوت است در تمرینات هوازی است که بدن به سراغ ذخایر چربی می رود ضمن اینکه بعد از ورزشهای هوازی ( همان آیروبیک ) تا ۵ الی ۶ ساعت متابولیسم بدن بیشتر است و چربی بیشتری می سوزد.

هیچ روش و فرمول جادوئی و دستگاه معجزه گری وجود ندارد. روزی یک سیب و دو تا کرفس خوردن و سایر روشهای اشتباه دیگر مدت ها است که منسوخ شده. باید بدنسازی کنید، هله هوله نخورید و تحرک کافی داشته باشید. 



چاد کوچولو آرام و خجالتی بود. روزی به خانه آمد و به مادرش گفت که می خواهد برای همکلاسی هایش یک کارت تبریک درست کند. قلب مادر فرو ریخت. در دل گفت: «کاش واقعا این کار را بکند.»

او بارها دیده بود که وقتی بچه ها از مدرسه به خانه برمی گشتند، پسرش، چاد پشت سر آنها راه می رفت. بچه ها همیشه با هم حرف می زدند، ولی چاد هیچ گاه در جمع آن ها شرکت نمی کرد. به هر حال او تصمیم گرفت به پسرش کمک کند. بنابراین کاغذ و چسب و مقوا خرید و ظرف سه هفته چاد توانست 35 کارت درست کند.

روز عید فرا رسید. چاد خیلی خوشحال بود. با دقت کارتها را روی هم گذاشت و آن ها را در پاکتی بزرگ قرار داد و از خانه بیرون رفت. مادر تصمیم گرفت برای او شیرینی مورد علاقه اش را درست کند تا وقتی از مدرسه برمی گردد، شیر داغ به او بدهد. مادر می دانست که اگر پسرش کارت زیادی دریافت نکند، ناراحت می شود. شاید اصلا هیچ کارتی دریافت نمی کرد. این فکر خاطرش را آزرد. آن روز بعد از ظهر مادر شیرینی و شیر را روی میز گذاشت. وقتی صدای بچه ها را شنید، از پنجره به بیرون نگاه کرد. آن ها لبخندزنان جلو می آمدند. مثل همیشه چاد پشت سر آنها بود. او کمی تندتر از همیشه راه می رفت. مادرش انتظار داشت چاد به محض ورود به خانه، گریه کند. متوجه شد چیزی در دست پسرش نیست. وقتی در را باز کرد، جلوی گریه اش را گرفت و گفت: «چاد برایت شیرینی و شیر آماده کردم.»

ولی او متوجه حرف مادرش نشد و از کنارش گذشت. صورتش بر افروخته بود. فقط توانست بگوید: «حتی یک نفر، حتی یک نفر!»

قلب مادر فرو ریخت. سپس پسرک گفت: «من حتی یک نفر را فراموش نکرده بودم!»

دیل گالوی

برگرفته از کتاب 80 داستان برای عشق به زندگی _ انتشارات: عقیل



در این پست فواید بی نظیری از سرکه سیب را برای شما معرفی کرده ایم:

۱- متوقف کردن سکسکه

به هنگام سکسکه، خوردن یک قاشق چای خوری سرکه سیب به دلیل مزه ترش آن به متوقف کردن آن کمک می کند.

۲- دندان های سفیدتر

اگر می خواهید دندان هایی سفیدتر داشته باشید، غرغره کردن سرکه سیب در صبح توصیه می شود. سرکه سیب به از بین بردن لکه ها، باکتری های دهان و لثه و سفید کردن دندان ها کمک می کند. بعد از غرغره کردن مانند روزهای معمولی مسواک بزنید. دندان های خود را یک بار در هفته در صورت امکان با جوش شیرین بشویید، این کار نیز برای از بین بردن لکه ها و سفید شدن دندان ها موثر است. شما همچنین می توانید از نمک به عنوان خمیردندان جایگزین استفاده کنید. اگر لثه های شما احساس نرمی دارند به مسواک زدن با نمک در هر روز ادامه دهید.

۳- رفع مشکلات معده

اگر مشکل معده شما مشکلی باکتریایی باشد یک جرعه از آب سرکه سیب به خاطر خاصیت آنتی بیوتیکی آن می تواند کارساز باشد. برخی از کارشناسان ادعا می کنند که سرکه سیب حاوی پکتین است که می تواند به تسکین اسپاسم روده کمک کند.

۴- از بین بردن خستگی تمرین های ورزشی

انجام تمرین های ورزشی باعث ساخت اسید لاتیک در بدن می شود، و ایجاد خستگی می کند. گاهی نیز، این اسید به واسطه استرس های شدبد در بدن تولید می شود. اما اسیدهای آمینه در سرکه سیب مانند یک پادزهر عمل می کنند. سرکه سیب حاوی پتاسیم و آنزیم هایی است که احساس خستگی شما را رفع می کند. دفعه بعد که احساس خستگی کردید یک یا دو قاشق از سرکه سیب را با یک لیوان آب یا یک لیوان نوشیدنی سرد مخلوط کرده و نوش جان کنید و منتظر تاثیر شگفت انگیز آن بمانید.

۵- پیشگیری از سوء هاضمه

برای پیشگیری از سوء هاضمه، خوردن مقداری سرکه سیب، قبل از غذا را امتحان کنید. اگر می دانید که بعد از خوردن غذا احساس پشیمانی خواهید کرد این درمان سنتی را امتحان کنید. یک قاشق چایخوری عسل و یک قاشق چایخوری سرکه سیب را با یک لیوان آب گرم مخلوط کنید و ۳۰ دقیقه قبل از وعده غذایی بنوشید. دیگر از خوردن غذا احساس پشیمانی نخواهید کرد.

۶- جلوگیری از گرفتگی عضلات پا در شب

با اضافه کردن دو قاشق غذا خوری سرکه سیب و مقدار کمی عسل به یک لیوان آب و خوردن آن در شب از گرفتگی عضلات پا در شب جلوگیری کنید. مدت کوتاهی پس از مصرف این مقدار سرکه سیب، دیگر از گرفتگی های دردناکی که شب هنگام برای شما پیش می آیند، خبری نخواهد بود.

۷- رفع گرفتگی بینی

یک قاشق چایخوری سرکه سیب را در یک لیوان آب مخلوط کنید و بنوشید. اینکار به از بین رفتن گرفتگی بینی شما کمک می کند.

۸- کاهش گلو درد

به محض اینکه احساس سوزش در گلوی خود کردید یک مقدار سرکه سیب بنوشید. این سرکه به از بین بردن عفونت کمک زیادی خواهد کرد زیرا که میکروب ها در محیط اسیدی سرکه دوام نمی آورند. کافی است یک چهارم فنجان سرکه سیب را با یک چهارم فنجان آب گرم مخلوط کنید و هر ساعت یک بار غرغره کنید.



توماس ویلر، مدیر کل شرکت بیمه ی عمر ماساچوست موچوآل و همسرش در بزرگراه بین ایالتی رانندگی می کردند که متوجه شدند بنزین اتومبیل رو به پایان است. ویلر از خروجی بعدی از بزرگراه خارج شد و پس از مدت کوتاهی یک پمپ بنزین مخروبه که فقط یک دستگاه پمپ داشت پیدا کرد.

او از تنها فردی که آنجا بود، خواست تا باک اتومبیل را پر کند و نگاهی هم به روغن موتور بیندازد. سپس به قدم زدن در اطراف پمپ بنزین پرداخت، تا خستگی پاهایش برطرف شود.

هنگامی که توماس به سمت اتومبیل باز می گشت، متوجه شد که متصدی پمپ بنزین و همسرش گرم گفت و گوی شادی هستند. او پول بنزین را پرداخت کرد و گفت و گوی آنها هم قطع شد. اما وقتی سوار اتومبیل شد، متوجه شد که متصدی پمپ بنزین برای همسرش دست تکان داده و می گوید: «از صحبت کردن با شما خوشحال شدم.»

به محض خروج از پمپ بنزین، ویلر از همسرش پرسید که آیا آن مرد را می شناسد. همسرش بلافاصله تصدیق کرد و گفت که او را می شناسد. آن ها در یک دبیرستان درس خوانده بودند.

 

 

ویلر به خود بالید و گفت: «ای خدا! تو چقدر خوشانس هستی که با من ازدواج کردی. چون در غیر اینصورت الان به جای اینکه همسر یک مدیر کل باشی با یک متصدی پمپ بنزین ازدواج کرده بودی.»

زن جواب داد: «عزیزم اگر با او ازدواج می کردم، مطمئنا او مدیر کل بود و تو متصدی پمپ بنزین.»




باور کردن خود یکی از اولین قدم ها به سمت موفقیت است. اگر به خودتان اعتماد نداشته باشید، موفق شدن در کارها خیلی سخت می شود.
۱٫ یک شعار برای خود انتخاب کنید و هر روز آنرا برای خودتان تکرار کنید.
۲٫ یاد بگیرید که نظر شما تنها نظری است که اهمیت دارد. افکار و نظرات بی اهمیت دیگران را کنار بگذارید. فقط خودتان هستید که باید واقعیت زندگی را برای خود آشکار کنید.
۳٫ در محل کار، مدرسه یا خانه نظرات خود را بیان کنید. وقتی در ارتباطات خود با دیگران مطیع و سلطه پذیر نباشید آنوقت به خود و نظراتتان اعتماد و اطمینان پیدا می کنید.
۴٫ همه چیز را امتحان کنید حتی اگر ندایی در ذهنتان بگوید که ممکن نیست. حتی کوچکترین پیروزی ها می تواند به شما اعتبار ببخشد و باعث شود دفعه بعدی که با یک مشکل یا هدف روبه رو شدید بیشتر به خودتان اعتماد کنید.
۵٫ رفتارهای دفاعی را کنار بگذارید. وقتی به خودتان می گویید که نمی توانید به یک هدف خاص در زندگیتان برسید، قبل ازاینکه حتی تلاشی کرده باشید اجازه می دهید که شکست بخورید. پس این رفتارها را کنار بگذارید و همیشه متضاد این را به خودتان دیکته کنید.
۶٫ دور و برتان را با افرادی پر کنید که تحسینشان می کنید. وقتی با کسانی هستید که افراد موفقی هستند بیشتر می توانید خودتان را باور کنید. از این افراد کمک بخواهید تا به شما نشان دهند که چطور برای رسیدن به اهدافشان تلاش کرده اند.
۷٫ برای خودتان هدف تعیین کنید. وقتی هدف داشته باشید کنترل در دستان شماست.
۸٫ باید تشخیص دهید که چه موقع به هدفتان می رسید تا به بالا بردن اعتماد به نفستان کمک کند.

۹٫ دلیل شکستتان را پیدا کنید. برای هر کسی پیش می آید که نتواند به هدفی دست پیدا کند اما اگر از شکست هایتان درس بگیرید احتمال موفقیتتان بیشتر می شود.
۱۰٫ برای قضاوت درمورد موفقیتتان انتظارات واقع بینانه داشته باشید. قبل از اینکه برای دویدن آمادگی جسمانی لازم را پیدا نکرده باشید نباید از خودتان توقع داشته باشید که بتوانید ۴ کیلومتر را بدوید.
۱۱٫ به انتقادات گوش دهید اما اجازه ندهید متقاعدتان کند که کمتر از آن چیزی هستید که واقعا هستید. بعضی منتقدان برای بزرگ تر جلوه دادن خودشان دوست دارند شما را خرد کنند اما خیلی های دیگر هم هستند که توصیه های انتقادی بسیار خوب در اختیارتان می گذارند که به کمک آن می تواند خودتان را ارتقاء دهید.
۱۲٫ وقت و انرژیتان را به دیگران اختصاص دهید. وقتی اینکار را می کنید، فیدبک مثبت از طرف مقابل دریافت می کنید و احترام آنها را به دست می آورید. با این روش خودتان هم کم کم احترام بیشتری برای خودتان قائل خواهید شد.
۱۳٫ خودتان را باور کنید تا بهترین باشید.

نکات
· اجازه ندهید دیگران اعتماد به نفستان را پایین بیاورند.
· اگر کسی به شما گفت که فلان کار را نمی توانید بکنید، حرفش را باور نکنید.
· نقاط منفیتان را مثل هدف تیراندازی بدانید و تا می توانید به سمت آنها تیر شلیک کنید. این باعث می شود اعتماد به نفستان بالا رود.

هشدارها
· قبل از اینکه خودتان را باور کنید باید خودتان را بشناسید. باید بدانید که چه چیز برای شما بهتر عمل میکند.
· اگر می خواهید به خودتان ایمان پیدا کنید باید خوب با زیر و بم شخصیتتان آشنا شوید



مروزه محصولات زيادي براي زيبايي بيشتر چشم‌ها در بازار موجود هستند اما اگر با مشكل سياهي دور چشم مواجه باشيد هيچ يك از اين محصولات نمي‌توانند به شما كمك كنند.

حلقه‌هاي سياهي كه زير چشم‌ها شكل مي‌گيرند باعث مي‌شوند كه چهره شما خسته و رنگ پريده به نظر برسد. هرچند بسياري از كارشناسان معتقدند كه اين حلقه‌ها ارثي هستند اما در حال حاضر هيچ مدرك فراگيري وجود ندارد كه چنين احتمالي را ثابت كند. از سوي ديگر، بيشتر متخصصان تاكيد دارند كه كمبود خواب، استرس رواني، عادت‌ها و الگوي زندگي و رژيم غذايي نامناسب مي‌توانند در بروز سياهي دور چشم نقش داشته باشند.
در اين مقاله كه در سايت اينترنتي و ب ام دي ارائه شده بهترين راهكارها براي برطرف كردن سياهي دور چشم توصيه شده‌اند. اين راهكارها عبارتند از:
- با روغن بادام يا ويتامين E دور چشم را ماساژ دهيد اين كار جريان خون را در اطراف چشم بهبود مي‌بخشد. مراقب باشيد روغن يا كرم وارد چشمتان نشود.
- خوب و كافي بخوابيد. چون بي‌خوابي و خواب ناكافي مشكل شما را تشديد مي‌كند. مطمئن شويد كه حداقل 8 ساعت خواب شبانه داشته باشيد.
- آب زياد بنوشيد. براي هر چيزي كه به سلامتي مربوط مي‌شود آب بهترين نوشيدني است.
- سيب زميني خام را رنده كنيد، آب آن را بگيريد و مدت 10 دقيقه زير چشم‌هاي خود را به اين مايع آغشته كنيد. حتي مي‌توانيد قبل از خواب و در حالي كه چشم‌هايتان بسته است برش‌هاي نازك سيب زميني خام را زير چشم‌هايتان بگذاريد. اين روش يكي از معمول‌ترين و سريع‌ترين روش‌هاي خانگي براي درمان سياهي دور چشم است.
- سبزي‌هاي سبز رنگ را در رژيم غذايي خود افزايش دهيد و از منابع غذايي غني از ويتامين‌هاي E و A استفاده كنيد.
- حتما در ورزش‌هايي چون پياده روي و يوگا شركت كنيد.
- دو برش نازك از خيار را روي چشم‌هاي بسته خود قرار دهيد اين كار چشم‌ها را خنك كرده و پف آنها را كاهش مي‌دهد.
- يك پارچه نخي تميز را به گلاب آغشته كرده و روي چشم‌هاي خود بگذاريد. اين روش هم به شادابي بافت اطراف چشم كمك مي‌كند.
- حتما مصرف نمك را كاهش دهيد چون نمك زياد مايعات بدن را در بافت‌ها نگه مي‌دارد و باعث پف كردن چشم‌ها مي‌شود.
- پوست اطراف چشم بسيار حساس است بنابراين هرگز از سفيد كننده‌هاي شيميايي استفاده نكنيد.
- گذاشتن چاي كيسه‌اي كه با آب سرد خيس شده روي چشم‌ها به كاهش سياهي دور چشم كمك مي‌كند.
و در خاتمه اينكه مدت طولاني در معرض تابش مستقيم نور خورشيد قرار نگيريد.





به گزارش پرشین وی به نقل از خانواده سبز ، زرده تخم‌مرغ جايگزين مناسبي براي داروهاي گران‌قيمت آكنه مي‌تواند، باشد. زرده را از سفيده جدا كنيد و كنار بگذاريد. آن قدر زرده را بزنيد تا رنگ آن روشن شود و پف كند، يك تكه پنبه برداريد و آن را روي قسمت‌هاي پر آكنه بدن‌تان بماليد. صبر كنيد تا داروي معجزه‌آسا خشك شود، سپس آن را با آب سرد بشوييد.



جمعه 14 بهمن 1390برچسب:حادثه,داستان,داستانهای زیبا,, :: 6:26 ::  نويسنده : رحمانی

«نعمتهای واقعی زندگی ما خود را به شکل درد، کمبود و ناامیدی نشان می دهند. ولی اگر صبور باشیم، به زودی این رنجها و کمبودها و ناامیدیها برکت خود را به ما نشان خواهند داد.»

 جوزف ادیسون


آن سال عید روز یکشنبه بود و جوانها تصمیم گرفتند جشن بزرگی بر پا کنن. مادر دو تا از دخترها از من خواست که در صورت امکان، دخترهایش را با ماشین خودم به کلیسا ببرم. او از رانندگی در شب می ترسید و آن شب هم زمین بسیار لغزنده بود. من قول دادم دخترهایش را به جشن ببرم.

آن شب وقتی به کلیسا می رفتیم، دخترها کنار من، روی صندلی جلو ماشین نشسته بودند. از سربالایی جاده می گذشتیم که در مقابل مان دیدیم در ریل قطار حادثه ای رخ داده است. تا آمدم ماشین را کنترل کنم، ماشین لغزید و به اتومبیل جلویی خورد. برگشتم تا ببینم چه بلایی سر دخترها آمده است. سر دختری که کنار پنجره نشسته بود به شیشه خورده و خون روی گونه هایش راه افتاده بود. منظره ترسناکی بود خوشبختانه یکی از راننده های ماشین های اطراف همراه خود جعبه کمک های اولیه داشت و ما توانستیم جلوی خونریزی را بگیریم. کارشناس تصادف اعلام کرد که این تصادف اجتناب ناپذیر بوده و نباید خسارتی پرداخت شود.

ولی من سخت نگران دختر 17 ساله زیبایی بودم که باید تا آخر عمر با دو خراش عمیق روی صورتش کنار می آمد و این حادثه هم زمانی اتفاق افتاده بود که او را دست من سپرده بودند.

او را به بیمارستان بردم تا زخمهایش را بخیه بزنند. احساس کردم این کار خیلی طول کشیده است. به پرستار گفتم که دکترها چه می کنند. پرستار گفت که پزشکی که زخمهای او را بخیه می کند، جراح پلاستیک است و دارد سعی می کند بخیه ها را ظریف بزند تا ردی روی صورت دختر باقی نماند. ناگهان احساس کردم که خداوند چه به موقع به فریادم رسیده است.

از این که دونا را در بیمارستان ببینم، می ترسیدم و احساس می کردم از من عصبانی است و سرزنشم می کند. چون شب عید بود، دکترها سعی می کردند حتی موقتا بیماران را به خانه بفرستند و جراحی های مهمتر را بعدا انجام دهند. بنابراین در بخشی که دونا بستری بود، بیماران زیادی نبودند.

از پرستاری درباره وضع روحی دونا سؤال کردم. پرستار لبخند زد و گفت که او بیمار دوست داشتنی است و مانند خورشید گرم و صمیمی است. دونا خوشحال بود، از آنها درباره ی معالجه بیماریها سؤال می کرد. چون بخش خلوت بود، پرستارها به اتاق دونا می رفتند و با او حرف می زدند و به سؤالاتش پاسخ می دادند.

به دونا گفتم که از این حادثه بسیار متأسفم و او به من گفت که ناراحت نباشم و می تواند روی زخمها را با پودر بپوشاند. بعد هیجان زده درباره کار پرستارها حرف زد. پرستارها دور تخت او ایستاده بودند و لبخند می زدند و دونا بسیار خوشحال بود. ابن اولین باری بود که به بیمارستان آمده و بسیار تحت تأثیر قرار گرفته بود.

بعدها دونا در مدرسه بارها ماجرای تصادف و بستری شدن در بیمارستان را تعریف کرد. مادر و خواهر او هرگز مرا سرزنش نکردند. ولی من هنوز هم از اینکه صورت یک نوجوان زیبا به آن شکل در آمده بود، احساس گناه می کردم.

یک سال بعد از آن شهر رفتم و ارتباطم با دونا و خانواده اش قطع شد.

پانزده سال بعد بار دیگر برای خدمت به کلیسا مرا دعوت کردند. شب آخر متوجه شدم که مادر دونا منتظر است تا با من خداحافظی کند. دوباره خاطره ی تصادف ان شب و زخم صورت دخترش آزارم داد. جلو آمد، مقابلم ایستاد و لبخند زیبایی بر لب آورد.

وقتی به من گفت که آیا می دانم بعد از آن ماجرا چه اتفاقی برای دونا افتاده است، از ته دل می خندید، نه! من نمی دونستم چه اتفاقی افتاده است. فقط یادم می آمد که علاقه بسیاری به پرستارها داشت. مادر دونا گفت: «دونا تصمیم گرفت پرستار شود. به دانشکده پرستاری رفت و شاگرد ممتاز شد. بعد در بیمارستان کار پیدا کرد و با پرشکی آشنا شد و با هم ازدواج کردند و حالا دو تا بچه دوست داشتنی دارند. او بارها به من گفته است که تصادف آن شب، بهترین حادثه زندگیش بوده است.»



نتایج تحقیقات دانشمندان آمریکایی نشان داده است که شیر همانند “بنزین” مغز نقش مهمی در پیشگیری یا آهسته کردن فرایند زوال نورولوژیکی ایفا می کند.

 

نوشیدن حداقل یک لیوان شیر در روز ذهن و عملکرد حافظه را بهبود می بخشد و می تواند از زوال نورولوژیکی پیشگیری کرده یا فرایند آن را آهسته تر کند.

 

دانشمندان دانشگاه “ماین” به منظور دستیابی به این نتایج، کارایی مغزی بیش از ۹۰۰ مرد و زن بین ۲۳ تا ۹۸ سال را با تجویز تستی که در آن ۸ پارامتر کلیدی مختلف را ارزیابی می کرد اندازه گیری کردند.

 

این محققان دریافتند کسانی که شیر یا فراورده های لبنی بیشتری مصرف می کردند به طور قابل توجهی نتایج بهتری به دست آوردند. به خصوص، نسبت به کسانی که شیر نمی نوشیدند، افرادی که این نوشیدنی را مصرف می کردند ۵ برابر با خطر کمتری در انجام اشتباه تستها مواجه بودند.

براساس گزارش eMaxHealth، نتایج این یافته ها به بیانی ساده نشان می دهد که یک تغییر ساده در سبک زندگی و روش تغذیه می تواند به یک فرصت بزرگ برای به تاخیر انداختن یا پیشگیری از اختلال در عملکرد نورونها تبدیل شود.



پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:به دنبال رویاهایم, :: 5:51 ::  نويسنده : رحمانی

مسابقه ی دور منطقه بود که تمام فصل برایش تمرین کرده بودیم. پایم هنوز مصدوم بود. در واقع نمی دانستم در مسابقه شرکت کنم یا نه. اما اکنون خودم را برای مسابقه ی 3200 متر آماده می کردم.

_ «آماده... حرکت.»

تفنگ شلیک شد و ما مسابقه را شروع کردیم. دخترهای دیگر از من جلو زدند. متوجه شدم که می لنگم و هرچه از بقیه عقب تر می افتادم، بیشتر احساس سر افکندگی می کردم.

برنده وقتی از خط پایان گذشت، دو دور از من جلوتر بود.

جمعیت فریاد زد: «هورا!»

بلندترین فریاد تشویقی بود که تا آن زمان شنیده بودم.

همانطور که لنگ لنگان پیش می رفتم،با خود فکر کردم: شاید بهتر باشد رهایش کنم. آنان برای تمام کردن مسابقه منتظر من نمی مانند. اما تصمیم گرفتم مسابقه را ادامه دهم. در دو دور آخر با درد می دویدم تصمیم گرفتم سال بعد در مسابقات شرکت نکنم. حتی اگر پایم خوب می شد هم شرکت نمی کردم. من هرگز نمی توانستم از دختری که دو دور از مت جلو زده بود، جلو بزنم.

وقتی به خط پایان رسیدم، صدای تشویق تماشاگران را شنیدم، به بلندی زمانی بود که نفر اول را تشویق می کردند. از خودم پرسیدم: این صداها برای چیست؟ برگشتم و دیدم پسرها برای مسابقه بعدی آماده می شوند. حتما آنان پسرها را تشویق می کنند.

مستقیما به طرف حمام می رفتم که دختری راهم را سد کرد و گفت: «تو خیلی شجاع هستی.»

با خودم گفتم: شجاع؟حتما مرا با کس دیگری اشتباه گرفته بود. من در مسابقه باخته بودم.

_ «من اگر جای تو بودم هرگز نمی توانستم سه کیلومتر آخر را بدوم. در همان دور اول از زمین بیرون می آمدم. پایت چطور است؟ ما تو را تشویق می کردیم. صدای مان را می شنیدی؟»

باورم نمی شد. فردی نا آشنا مرا تشویق می کرده است. نه برای آنکه می خواست برنده شوم، بلکه چون می خواست من مسابقه را ادامه دهم. ناگهان بار دیگر امیدم را به دست آوردم. تصمیم گرفتم سال بعد هم در مسابقات شرکت کنم. آن دختر رؤیای مرا نجات داده بود.

آن روز دو چیز آموختم:

اول، مهربانی و اعتماد به مردم که می تواند تغییر بزرگی در آنان ایجاد کند.

دوم، توان و شجاعت را همیشه با پیروزی نمی سنجند. آن ها را به میزان تلاش های مان می سنجند. قدرتمندترین افراد، کسانی نیستند که برنده می شوند، کسانی هستند که وقتی شکست می خورند، نا امید نمی شوند.

من فقط آرزو می کنم که روزی بتوانم در مسابقه برنده شوم و همان تشویق هایی را بشنوم که وقتی شکست خوردم، شنیدم.

اشلی هاجسون



 «رویاهای خود را گرامی بدارید. زیرا آن ها فرزندان روح شما هستند و موفقیت های نهایی شما نهفته در آن هاست.»

 ناپلئون هیل

سالها پیش وقتی باستان شناسی مقبره ی مصر باستان را حفاری می کرد، به بذرهایی که در تکه ای چوب پنهان شده بود، برخورد نمود. پس از 3000 سال که این بذرها کاشته شدند، نیروی بالفعل خود را بازیافتند. علاوه بر استعدادهای ذاتی، آیا حالت هایی چنین ناامید کننده در حیات بشر وجود دارد که بشر را به یأس مطلق محکوم کند؟ یا در وجود انسان ها هم بذرهایی وجود دارد، انگیزه  ای که با آن پوسته ی سخت بدبختی را بشکافند؟

به این داستان که در 23 ماه مه 1984 به آسوشیتدپرس مخابره شد، توجه کنید:

مری گرودا در کودکی خواندن و نوشتن را نیاموخت. دکترها در او تشخیص عقب افتادگی دادند. در نوجوانی برچسب «اصلاح ناپذیری» هم به او اضافه شد و محکوم به دو سال حبس در دارالتأدیب شد. در این محیط بسته مری برای یادگیری تلاش کرد و روزی 16 ساعت درس می خواند. بعد هم پاداش تلاشش را گرفت. یعنی موفق به کسب دیپلم دبیرستان شد.

اما بدبختی باز هم به سراغش آمد. او گرفتار مشکلات خانوادگی شد و دو سال بعد، با یاری پدرش توانست آنچه را از دست داده بود، بازیابد.

مری  دچار مشکلات مالی عدیده ای شده بود، با یاری مؤسسه خیریه به زندگی خود ادامه داد. در این زمان بود که دوره هایی را در کالج سپری کرد. هنگام تکمیل دوره ی کاری خود، برای خواندن رشته پزشکی، به مدرسه طب آلبانی در خواستی فرستاد و پذیرفته شد.

مری گرودا لوئیز که اکنون ازدواج کرده است، در بهار 1984 در ارگون لباس فارغ التحصیلی را پوشید و وقتی می خواست مدرک اعتماد به نفس و پشتکار خود را بگیرد، هیچ کس حدس نمی زد در فکر او چه می گذرد.

در این نقطه کوچک از سیاره زمین، شخصی ایستاده بود که شجاعانه رؤیایی غیر ممکن را تحقق بخشیده بود. شخصی که الوهیت انسانی را به منصه ظهور رساند. اینجا دکتر مری گرودا لوئیز ایستاده بود.

جیمز ئئ. کانر



شرق: اگر به اخبار و تازه‌های علمی پیرامون مواد غذایی دقت کنید، متوجه خواهید شد که خوراکی‌ها و مکمل‌های رژیمی همه کار می‌کنند از افزایش تمرکز گرفته تا تقویت حافظه و دقت و حتی عملکردهای مغزی.
اما آیا در واقعیت هم همین‌طور است؟ هیچ شکی نیست که با بالارفتن سن، بدن نیز پیر و فرتوت می‌شود. اما مطمئن باشید با رژیم غذایی مناسب می‌توان مغزی سالم با عملکرد بالا حتی در دوران پیری داشت به شرط اینکه انتخاب غذاها و نوشیدنی‌هایتان هوشمندانه باشد.

کافئین و هوشیاری

هیچ معجزه‌ای نمی‌تواند IQ را بالا ببرد و شما را باهوش‌تر کند؛ اما برخی مواد نظیر کافئین انرژی‌بخش بوده و به دقت و تمرکز بیشتر منجر می‌شود. کافئین در شکلات، نوشابه‌های انرژی‌زا و برخی داروها یافت می‌شود و بدون هیچ تردیدی شما را کاملا هوشیار و بیدار می‌کند- اگرچه اثر آن کوتاه‌مدت است – و یادتان باشد که همیشه بیشتر، اثر بهتر ندارد: کافئین زیاد شما را ناراحت، عصبی و وحشت‌زده می‌کند.

شکر و افزایش هوشیاری

شکر بهترین منبع غذایی برای مغز است، البته نه شکری که روی میز غذاخوری‌تان است بلکه گلوکز، همان ماده‌ای که بدن با سوزاندن شکر و کربوهیدرات‌هایی که می‌خورید، تولید می‌کند. برای همین است که یک لیوان نوشیدنی شیرین برای مدت کوتاهی حافظه، فرآیندهای فکری و توانایی ذهنی شما را تقویت می‌کند.
توجه داشته باشید مصرف خارج از قاعده شکر باعث صدمه به حافظه و دیگر اعضای بدن می‌شود. نه اینکه اصلا شکر نخورید، همیشه جانب احتیاط را رعایت کنید.

صبحانه، سوخت مغز

عادت کرده اید بدون صبحانه خوردن از خانه بیرون بروید؟ مطالعات انجام شده حاکی از نقش ارزنده صبحانه در بهبود کوتاه‌مدت حافظه و توجه است. دانش‌آموزانی که صبحانه می‌خورند، بازده درسی بالاتری دارند. از نظر پژوهشگران غلات کامل، لبنیات و میوه از بهترین سوخت‌های مغزی به شمار می‌روند. اما باز هم میانه‌روی فراموش نشود، چرا که به نظر می‌رسد صبحانه پرکالری مانع تمرکز می‌شود.

ماهی، غذای ویژه مغز

ماهی یک منبع پروتئینی بسیار عالی و یکی از بهترین تقویت‌کننده‌های مغز است و این همه را مدیون اسیدهای چرب امگا ۳ است که برای عملکرد و تکامل مغز ضروری است. این چربی‌های سالم، قدرت حیرت‌انگیزی در تقویت مغز دارند: هرچه محتوای اسیدهای چرب امگا۳ در رژیم غذایی بالاتر باشد، ریسک فراموشی و سکته کمتر است، روند زوال مغزی آهسته‌تر می‌شود و با بالا رفتن سن، نقش مهمی در افزایش عملکرد حافظه بازی می‌کند. خوردن دو وعده ماهی در هفته برای سلامت مغز و قلب ضروری است.

شکلات و آجیل روزانه

آجیل و مغز دانه‌ها منبع غنی از ویتامین E به شمار می‌روند، آنتی‌اکسیدانی که موجب کاهش زوال ادراکی با بالا رفتن سن می‌شود. شکلات تلخ هم حاوی خواص آنتی‌اکسیدانی قدرتمند و محرک‌های طبیعی مانند کافئین است که تمرکز و دقت را زیاد می‌کند.
قدری شکلات و آجیل در برنامه روزانه غذایی خود بگنجانید تا بدون مصرف کالری، چربی یا شکر بیش از اندازه، نیازهای بدن خود را برآورده باشید.

آووکادو و غلات کامل

تمامی اندام‌های بدن خصوصا قلب و مغز به سیستم جریان خون بدن متکی هستند. رژیم سرشار از غلات کامل و میوه مانند آووکادو ریسک ابتلا به بیماری‌های قلبی – عروقی را کم کرده و کلسترول بدن را کاهش می‌دهد؛ در نتیجه ریسک انباشت پلاک کاهش یافته و جریان خون تقویت می‌شود. در نهایت هم سلول‌های مغزی عمری طولانی‌تر خواهند داشت.
غلات کامل مانند ذرت بوداده و گندم کامل فیبر و ویتامین E رژیم غذایی را تامین می‌کنند و آووکادو هم گرچه چرب است اما چربی آن خوب است و به جریان خون بهتر کمک می‌کند.

فواید رژیم سالم

شاید تکراری باشد اما حقیقت دارد: اگر رژیم غذایی فاقد مواد غذایی ضروری باشد، توانایی دقت شما کاهش می‌یابد. زیاده از حد یا کم خوردن هر دو توانایی تمرکز را با اختلال مواجه می‌کند. بعد از یک وعده غذایی سنگین، احساس سنگینی و تنبلی می‌کنید، در عین حال گرسنگی کشیدن نیز درد و سوزش معده به دنبال دارد.
مغزتان را تقویت کنید: از همه نوع غذاهای کامل و سالم در رژیم غذایی خود سود جویید.

ویتامین‌ها، موادمعدنی و مکمل‌ها

قفسه‌های داروخانه‌ها مملو از مکمل‌هایی است که نقش آن تامین سلامتی است. گرچه آگاهی از قدرت تقویت‌کننده انواع مکمل‌های ویتامین‌های B، C و E، بتاکاروتن و منیزیوم روی عملکرد مغز بسیار نویدبخش است اما مکمل‌ها فقط زمانی برای فرد مفید هستند که رژیم‌غذایی فاقد آن ماده غذایی خاص باشد.
خوشبینی پژوهشگران در رابطه با ترکیبات جینسنگ، جینکو، ویتامین‌ها، موادمعدنی و گیاهان دارویی و تاثیر آنها روی مغز توأم با احتیاط است.



سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:بامبو و سرخس,داستان بامبو و سرخس, :: 6:12 ::  نويسنده : رحمانی

روزی تصمیم گرفتم که دیگر همه چیز را رها کنم. شغلم ‏را، دوستانم را، زندگی ام را!
به جنگلی رفتم تا برای آخرین بار با خدا ‏صحبت کنم. به خدا گفتم: آیا می‏ توانی دلیلی برای ادامه زندگی برایم بیاوری؟
و جواب ‏او مرا شگفت زده کرد.
او گفت : آیا درخت سرخس و بامبو را می بینی؟
پاسخ دادم : بلی.
فرمود: ‏هنگامی که درخت بامبو و سرخس راآفریدم، به خوبی ازآنها مراقبت نمودم. به آنها نور ‏و غذای کافی دادم. دیر زمانی نپایید که سرخس سر از خاک برآورد و تمام زمین را فرا ‏گرفت اما از بامبو خبری نبود. من از او قطع امید نکردم. در دومین سال سرخسها بیشتر ‏رشد کردند و زیبایی خیره کننده ای به زمین بخشیدند اما همچنان از بامبوها خبری نبود.

‏من بامبوها را رها نکردم. در سالهای سوم و چهارم نیز بامبوها رشد نکردند. اما من ‏باز از آنها قطع امید نکردم. در سال پنجم جوانه کوچکی از بامبو نمایان شد. در ‏مقایسه با سرخس کوچک و کوتاه بود اما با گذشت ۶ ماه ارتفاع آن به بیش از ۱۰۰ فوت ‏رسید. ۵ سال طول کشیده بود تا ریشه ‏های بامبو به اندازه کافی قوی شوند.. ریشه هایی ‏که بامبو را قوی می‏ ساختند و آنچه را برای زندگی به آن نیاز داشت را فراهم می ‏کرد.
‏خداوند در ادامه فرمود: آیا می‏ دانی در تمامی این سالها که تو درگیر مبارزه با ‏سختیها و مشکلات بودی در حقیقت ریشه هایت را مستحکم می ‏ساختی. من در تمامی این مدت ‏تو را رها نکردم همانگونه که بامبوها را رها نکردم.
‏هرگز خودت را با دیگران ‏مقایسه نکن. بامبو و سرخس دو گیاه متفاوتند اما هر دو به زیبایی جنگل کمک می کنن. ‏زمان تو نیز فرا خواهد رسید تو نیز رشد می ‏ کنی و قد می کشی!
‏از او پرسیدم : من ‏چقدر قد می‏ کشم.
‏در پاسخ از من پرسید: بامبو چقدر رشد می کند؟
جواب دادم: هر ‏چقدر که بتواند.

‏گفت: تو نیز باید رشد کنی و قد بکشی، هر اندازه که ‏بتوانی…



شناسایی ۱۱ منظومه شمسی جدیدخبرگزاری فارس: دانشمندان با استفاده از تلسکوپ فضایی کپلر موفق به شناسایی ۱۱ منظومه شمسی جدید شدند.


به
گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری فارس، دانشمندان موفق شدند با استفاده از
تلسکوپ فضایی کپلر، ۱۱منظومه شمسی جدید را شناسایی کنند که یکی از آنها
دارای ۵ سیاره است که به دور یک ستاره مادر در حال گردش هستند.



بر اساس این گزارش، تاکنون ۷۲۹ سیاره در منظومه‌های شمسی دیگر مشاهده شدند
که ۶۰ تا از آنها توسط تلسکوپ کپلر که در سال 2009 راه‌اندازی شد تأیید
شدند. این تلسکوپ قادر است میزان کم نور تابانده شده از یک ستاره را
نیز تشخیص دهد.



به گزارش ساینس‌دیلی، نکته جالب عدم تشابه این
منظومه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های شمسی به منظومه شمسی ما
است به عنوان نمونه در مورد همین منظومه شمسی که به تازگی کشف شد که دارای ۵
سیاره بود؛ ستاره مرکزی آن مسن‌تر و بزرگ‌تر از خورشید است ضمن این‌که
تمام ۵ سیاره در مدارهایی می‌گردند که مجموع فاصله آنها از فاصله خورشید تا
عطارد نیز کمتر است.



قطر سیارات این منظومه شمسی کشف شده بین 1.5 تا 5 برابر زمین است. پیش از
این نیز این تلسکوپ یک منظومه شمسی با ۶ سیاره را کشف کرده بود



دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:داستان,, :: 6:20 ::  نويسنده : رحمانی

اسپارکی نمی توانست مدرسه را تحمل کند. او کلاس هشتم بود و در تمام درس هایش تجدید شده بود. در درس فیزیک نیز رد شد و نمره ی صفر گرفت. در درس زبان، ریاضی و انگلیسی رد شد.

نمره ی ورزشش نیز بهتر از اینها نبود. با آنکه سرانجام توانست عضو تیم گلف مدرسه شود، اما در تمام مسابقات مهم آن فصل شکست خورد. برای تشویق او مسابقه ی ارفاقی برگزار شد و در آن نیز شکست خورد.

اسپارکی در تمام دوران نوجوانی اش فردی بی دست و پا بود. در واقع دانش آموزان دیگر از او بیزار نبودند، اما هیچ کس اهمیتی به او نمی داد.

اگر خارج از مدرسه یکی از همکلاسی هایش به او سلام می کرد، او حیرت می کرد. او هرگز دوستی نداشت و می ترسید از دیگران جواب رد بشنود.

اسپارکی بازنده ی همیشگی بود. او و همکلاسی هایش.... و همه این را می دانستند؛ بنابراین او نیز این حقیقت را پذیرفته بود. او فورا در زندگی اش به این نتیجه رسید که اگر قرار باشد اوضاع خوب پیش برود، می رود. در غیر این صورت باید خودش را با شرایط وفق دهد.

یک چیز برای اسپارکی مهم بود. نقاشی. او به کارهای هنری اش افتخار می کرد. البته هیچ کس قدر آن ها را نمی دانست. در سال آخر دبیرستان او کاریکاتوری کشید و به معلمش داد، اما معلم او را تشویق نکرد. با آنکه از کارهایش استقبال نمی شد، اما توانایی هایش را باور داشت و تصمیم گرفت هنرمندی حرفه ای شود.

پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان نامه ای به استودیو والت دیزنی ارسال کرد. به او گفتند که نمونه ای از کارهایش را بفرستد و موضوع کارتون را برای او تعیین کردند.

اسپارکی کارتون پیشنهاد شده را کشید. او برای این کار، مانند تمام نقاشی هایش، وقت زیادی گذاشت.

سرانجام پاسخ استودیو والت دیزنی به دستش رسید. او بار دیگر رد شده بود. شکستی دیگر به شکست هایش اضافه شد.

اسپارکی تصمیم گرفت زندگی نامه ی خود را به صورت کارتون در آورد. او کدوکی خود را در کارتون شرح داد: بازنده ای کوچک و ناموفق.

شخصیت کارتونی او فورا در تمام دنیا مشهور شد. زیرا اسپارکی، در دوران تحصیلیش در مدرسه آنقدر ناموفق بود که بارها رد شده بود.

سپس او شخصیت کارتونی کمدی چارلی براون را خلق کرد؛ کسی که بادکنک هایش هیچ وقت به هوا نمی رفت و هرگز نمی توانست توپ فوتبال را پرت کند.



یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, :: 5:47 ::  نويسنده : رحمانی

مجموعه ای از ماوس های بی سیم توسط یک شرکت هلندی طراحی و ساخته شده است. این ماوس ها از تیتانیوم درجه ی یک، رزین پلاستیکی در ۲ رنگ، چرخ اسکرول نئودیمیم ساخته شده اند. این ماوس بی نظیر تنها ۸۰۰ یورو هزینه دارد.



مصرف پروتئین سویا منجر به کاهش کلسترول بد خون و افزایش کلسترول خوب خون می شود.

 

دکتر فروزان صالحی، کارشناس دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت ضمن بیان این مطلب اظهار داشت: روغن زیتون، مغزها و دانه ها، حاوی نوعی از اسیدهای چرب هستند که اگر به میزان متوسط استفاده شوند به کاهش سطح کلسترل بد خون کمک می کنند.

 

وی افزود: میوه ها و سبزی ها حاوی ویتامین های آنتی اکسیدان (ضد سرطان)، مواد معدنی و مواد مغذی مفیدی هستند که سبب متوقف کردن آسیب به دیواره رگ ها و در نتیجه کاهش خطر ابتلا به بیماری های قلبی و عروقی می شوند.

 

دکتر صالحی با اشاره به این که سبزیجات و میوه ها دارای ویتامین زیاد و فیبر بالا هستند، ‌تصریح کرد: میوه ها و سبزی ها جزو مهمی از یک رژیم غذایی سالم هستند که مصرف روزانه و به مقدار کافی آنها می تواند نقش مهمی در پیشگیری و درمان بیماری های مزمنی چون دیابت نوع ۲، بیماری های قلبی عروقی، سکته مغزی، سرطان و چاقی داشته باشد.

 

به گفته وی، نان های سبوس دار از جمله بربری، سنگک و نان جوی سبوس دار حاوی ویتامین B زیاد بوده و کاهش دهنده چربی خون نیز هستند.

 

کارشناس دفتر بهبود تغذیه جامعه گفت: بهترین روغن برای افراد مبتلا به بیماری های قلب و عروق، روغن مایع ذرت و آفتابگردان برای پخت غذا و خصوصاً روغن کانولا و روغن زیتون روی سالاد است .

وی با بیان این که مصرف ماهی نقش مهمی در حفظ و ارتقای سلامت قلب و عروق قلب دارد،‌ ابراز داشت: فقط ماهی هایی که کباب می شوند و یا با بخار پخته می شوند می توانند موجب سلامتی قلب و عروق شوند، در حالی که ماهی سرخ شده در روغن و در حرارت بالا از این نظر، بی خاصیت خواهد بود.




«گفتگو با مردی خردمند و دانا به یک ماه مطالعه کتاب می ارزد.»

ضرب المثل چینی

آیا عجیب نیست که فردی خردمند و دانا در مکان و زمان درست می تواند مسیر زندگی شما را تغییر دهد؟ این همان چیزی است که در زندگی من رخ داد. وقتی 14 ساله بودم، با اتومبیل هایی که رایگان مرا سوار می کردند، از هوستون، تگزاس و آل پاسو، به کالیفرنیا می رفتم. به دنبال رؤیاهایم بودم و خورشید همسفرم بود. به خاطر ضعفهایم از مدرسه اخراج شده بودم و این سبب شد که بر عظیم ترین امواج دنیا، موج سواری کنم. ابتدا در کالیفرنیا و بعد در هاوایی، جایی که بعدها در آنجا سکونت کردم.

وقتی به آل پاسو رسیدم، پیرمرد بی خانمانی را در گوشه خیابان دیدم. او مرا دید و راهم را سد کرد. از من پرسید که آیا از خانه فرار کرده ام. فکر می کنم علت این سؤال، این بود که من هنوز خیلی جوان بودم. به او گفتم: «دقیقا نه آقا.»

پیرمرد تا بزرگراه هوستون مرا رساند و برایم دعا کرد و گفت: «مهم این است که آنچه در قلبت است دنبال می کنی، پسرم.»

بعد پیرمرد مرا به نوشیدن فنجانی چای دعوت کرد. به طرف مغازه ی نوشیدنی فروشی رفتیم و روی چهار پایه های چرخانی نشستیم.

پس از آنکه چند دقیقه ای با هم حرف زدیم، پیرمرد مهربان به من گفت که دنبالش بروم. گفت چیز استثنایی دارد که می خواهد به من نشان دهد. از چند چهار راه گذشتیم و به کتابخانه ی ملی شهر آل پاسو رسیدیم. از پله ها بالا رفتیم و جلوی میز اطلاعات ایستادیم. پیرمرد با خانم مسنی صحبت کرد و از او خواست تا دقایقی مواظب وسایل من باشد تا ما به کتابخانه برویم. وسائلم را نزد آن زن گذاشتم که قیافه ای مانند مادربزرگها داشت و وارد راهروی بزرگ مطالعه شدیم.

ابتدا پیرمرد مرا به طرف میزی راهنمایی کرد و از من خواست بنشینم و چند دقیقه منتظر بمانم تا در قفسه ها دنبال چیزی بگردد. چند دقیقه بعد با چند کتاب قدیمی در دست برگشت و آنها را روی میز گذاشت. سپس کنار من نشست و با جملات خاصی صحبتهایش را آغاز کرد که زندگی مرا دگرگون کرد. او گفت: «می خواهم دو چیز به تو بیاموزم. اول اینکه هرگز در مورد کتاب از روی جلدش قضاوت نکن. زیرا جلد می تواند تو را فریب دهد.» سپس در ادامه گفت: «شرط می بندم فکر می کنی من بی خانمان و ولگردم، این طور نیست مرد جوان؟»

گفتم: «خب، بله، فکر می کنم آقا.»

«خوب مرد جوان، می خواهم کمی غافلگیرت کنم. من یکی از ثروتمندترین مردان دنیا هستم. شاید هر چیزی را که هر انسانی می خواهد داشته باشم. و تمام چیزهایی را که می شود با پول خرید، دارم. اما یک سال پیش همسرم فوت کرد و از آن پس به زندگی عمیق تر می نگرم. من متوجه شدم که در زندگی چیزهایی وجود دارد که هنوز تجربه نکرده ام. یکی از آنها زندگی کردن در خیابانها مثل یک ولگرد بود. با خودم عهد کردم که تا یک سال مانند ولگردها زندگی کنم. در یک سال گذشته از شهری به شهر دیگر رفتم و خانه به دوش بودم. می بینی؟ نباید یک کتاب را از روی جلدش قضاوت کنی. زیرا جلد کتاب ممکن است تو را فریب دهد.

دوم اینکه بیاموزی چگونه کتاب بخوانی. زیرا تنها یک چیز است که نمی شود از تو گرفت و آن هم خرد و دانایی توست.»

در این لحظه دستش را دراز کرد و دستم را گرفت و روی کتابهایی گذاشت که از قفسه آورده بود. آن کتابها نوشته های افلاطون و ارسطو بودند. ادبیات جاودان یونان و روم باستان.

سپس پیرمرد مرا نزد خانم مسن و مهربان برد، از پله ها پایین رفتیم و به خیابان رسیدیم. درست همانجایی که یکدیگر را ملاقات کرده بودیم. هنگام وداع، از من خواست هرگز آنچه را به من آموخته است، فراموش نکنم.

من هم فراموش نکردم.

جان اف. دی مارتینی



«هر کسی برای رسیدن به موفقیت به قدردانی نیاز دارد، اما افراد کمی این نیاز را بیان می کنند. همچون پسر کوچولویی که به پدرش گفت: «بیا دارت بازی کنیم. من پرتاب می کنم، تو بگو عالی است!»

بهترین نکته ها و حکایتها

در مسابقه ای از فران تارکن تون، توپ پخش کن تیم راگبی مینه سوتا وایکینگ خواستند که راه بازیکنانی را که به افراد تیمش حمله می کنند، سد کند. در بازی راگبی پخش کنندگان توپ هرگز این کار را نمی کنند، به همین دلیل معمولا جثه شان کوچکتر از مدافعان است. بنابراین سد کردن راه بازیکنان خط حمله، برای شان بسیار خطرناک است.

اما تیم عقب بود و برای جبران این عقب ماندگی، به روش غافلگیر کننده ای نیاز داشتند. تارکن تون دست به کار شد و تیمش را برنده کرد.

روز بعد که با سایر اعضای تیم فیلم را بازبینی می کردند، تارکن تون انتظار داشت برای کاری که کرده است، تشویقش کنند. اما از او قدردانی نکردند.

بعد از جلسه تارکن تون نزد مربی اش، آقای گرانت رفت و گفت: «کار مرا دیدید، مگر نه؟ چرا در این باره چیزی به من نگفتید؟»

گرانت پاسخ داد: «بله دیدم، کارت عالی بود. ولی تو همیشه جدی و سختکوش هستی. فکر کردم لازم نیست حرفی به تو بزنم.»

تارکن تون در پاسخ گفت: «اگر می خواهی باز هم این کار را بکنم، تشویقم کن!»

دون مارتین



پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:از زبان یک پسر کوچک, :: 6:30 ::  نويسنده : رحمانی

در سال 1992 من و همسرم به آلمان رفتیم و با سه خانواده دوست داشتنی آشنا شدیم. اخیرا یکی از آن خانواده ها برای بازدید از آیوا به خانه ما آمدند.

دوستان ما، ریموند و تونی، در شهر صنعتی رور آلمان زندگی می کردند. این منطقه در جنگ جهانی دوم به شدت بمباران شد. شوهر من معلم تاریخ است و از آنها خواست از خاطرات جنگ برای مان تعریف کنند. ریموند داستانی را تعریف کرد که چشمان ما را از اشک لبریز نمود.

چیزی به پایان جنگ نمانده بود که ریموند _ که پسر بچه کوچکی بود _ دو چتر باز دشمن را دید که از آسمان پایین می آمدند. مثل خیلی ها، ریموند یازده ساله نزد پلیس رفت و آمدن آن ها را خبر داد. پلیس به سراغ آنها رفت تا دستگیرشان کند و بعد هم قرار شد چتر بازان انگلیسی را به زندان حومه شهر ببرند. مردم شهر که از بمباران ناراحت بودند، فریاد زنان گفتند: «آنها را بکشید! آن ها را بکشید!»

چتر بازها که پایین آمدند، مردم رور داشتند به باغها و مزارع ویران خود رسیدگی می کردند. برای همین با بیل و چنگک و هر چه در دست شان بود، به آن ها حمله کردند. ریموند به صورت چتر بازهای انگلیسی نگاه کرد. آن ها 19 یا 20 ساله و هنوز خیلی جوان بودند. ریموند دید آن ها سخت ترسیده اند. آن دو پلیس هم جلوی جمعیت خشمگین را نمی گرفتند.

ریموند می دانست که باید کاری کند و کرد! او خودش را میان چتر بازان انگلیسی و جمعیت خشمگین قرار داد و به مردم نگاه کرد و فریاد زد که صبر کنید. مردم که قصد نداشتند پسرک را زخمی کنند، لحظه ای صبر کردند. ریموند فریاد زد: «به این زندانی ها نگاه کنید. آن ها خیلی جوان هستند و فرقی با پسرهای جوان شما ندارند. آنها همان کاری را می کنند که پسرهای شما می کنند. برای کشورشان می جنگند. اگر پسرهای شما همین الان در کشوری خارجی اسیر جنگی باشند، دوست دارید مردم آن کشور آنها را بکشند؟ به خاطر خدا به این جوانها صدمه نزنید.»

مردم با حیرت به حرفهای ریموند گوش دادند و خجالت کشیدند. زنی از میان جمعیت فریاد زد: «باید آنقدر بی فکر باشیم که یک پسر بچه به ما بگوید چه کار درست و چه کار غلط؟»

اما جمعیت بی اعتنا به او پراکنده شد. ریموند هرگز نگاه سرشار از شکر گزاری و آسودگی آن دو جوان انگلیسی را فراموش نکرد و از خداوند خواست که آنها زندگی توأم با سعادت و خوشبختی و شادی داشته باشند و هرگز پسرک کوچکی که آنها را نجات داده بود، فراموش نکنند.

 الاین مک دونالد




تام شراک رئیس آکادمی علوم و هنرهای سینمایی و جنیفر لارنس بازیگر آمریکایی سه‌شنبه عصر به وقت تهران در یک نشست مطبوعاتی در سالن ساموئل گلدوین تیه‌تر در بورلی هیلز اسامی نامزدهای ۲۴ بخش جوایز اسکار ۲۰۱۲ را اعلام کردند.

 

در بخش اسکار بهترین فیلم ۹ فیلم نامزد دریافت جایزه شده‌اند. آکادمی امسال با تغییر قوانین این بخش این امکان را ایجاد کرد که در بخش بهترین فیلم بین پنج تا ۱۰ فیلم رقابت کنند.

 

«هوگو» مارتین اسکورسیزی در ۱۱ بخش بخت دریافت جوایز اسکار ۲۰۱۲ را دارد و فیلم صامت و سیاه و سفید «هنرمند» به کارگردانی میشل هازاناویسیوس در ۱۰ بخش نامزد اسکار است.

 

مرور تاریخ برگزاری جوایز اسکار نشان می‌دهد در دو سوم موارد فیلم‌هایی که بیشترین تعداد نامزدی را داشتند، در نهایت اسکار بهترین فیلم را هم دریافت کردند. تازه‌ترین نمونه «گفتار پادشاه» است که پارسال نامزد ۱۲ جایزه اسکار شد و در نهایت چهار جایزه شامل اسکار بهترین فیلم را دریافت کرد.

 

«جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی که به نمایندگی از ایران برای حضور در بخش فیلم خارجی‌زبان به آکادمی علوم و هنرهای سینمایی معرفی شده بود، جدا از نامزدی در این بخش در بخش بهترین فیلمنامه غیراقتباسی نیز نامزد دریافت جایزه است.

 

هشتاد و چهارمین دوره جوایز اسکار ۲۶ فوریه (دوشنبه هشتم اسفند به وقت ایران) در کداک تیه‌تر لس آنجلس برگزار و به طور زنده از شبکه ای‌بی‌سی پخش خواهد شد. بیلی کریستال برای هشتمین بار مجری مراسم است.

 

فهرست نامزدهای ۲۴ بخش هشتاد و چهارمین دوره جوایز اسکار به شرح زیر است:

 

بهترین فیلم: «هنرمند»، «فرزندان»، «فوق‌العاده بلند و بیش از حد نزدیک»، «کمک»، «هوگو»، «نیمه‌شب در پاریس»، «مانیبال»، «درخت زندگی»، «اسب کارزار»

 

بهترین بازیگر مرد: دامین بشیر، «یک زندگی بهتر» / جرج کلونی، «فرزندان» / ژان دوژاردن، «هنرمند» / گری اولدمن، «تعمیرکار، خیاط، سرباز، جاسوس» / براد پیت، «مانیبال»

 

بهترین بازیگر زن: گلن کلوز، «آلبرت نابز» / وایولا دیویس، «کمک» / رونی مارا، «دختری با خالکوبی اژدها» / مریل استریپ، «بانوی آهنین» / میشل ویلیامز، «هفته من با مریلین»

 

بهترین بازیگر مرد مکمل: کنت برانا، «هفته من با مریلین» / جونا هیل، «مانیبال» / نیک نولتی، «جنگجو» / کریستوفر پلامر، «تازه‌کارها» / ماکس فون سیدو، «فوق‌العاده بلند و بیش از حد نزدیک»

 

بهترین بازیگر زن مکمل: بره‌نیس بژو، «هنرمند» / جسیکا چاستین، «کمک» / ملیسا مکارتی، «ساقدوش‌ها» / جنت مکتیر، «آلبرت نابز» / اوکتاویو اسپنسر، «کمک»

 

بهترین کارگردانی: میشل هازاناویسیوس، «هنرمند» / الکساندر پین، «فرزندان» / مارتین اسکورسیزی، «هوگو» / وودی آلن، «نیمه‌شب در پاریس» / ترنس مالیک، «درخت زندگی»

 

بهترین فیلم خارجی‌زبان: «کله‌شق»، میشائیل آر. روسکام، بلژیک / «پانویس»، جوزف سدار، رژیم صهیونیستی / «در تاریکی»، آنی‌یژکا هولاند، لهستان / «آقای لازار»، فیلیپ فالاردو، کانادا / «جدایی نادر از سیمین»، اصغر فرهادی، ایران

 

بهترین فیلم بلند انیمیشن: «یک گربه در پاریس» / «چیکو و ریتا» / «پاندای کونگ‌فوکار ۲» / «گربه چکمه‌پوش» / «رنگو»

 

بهترین فیلمنامه اقتباسی: الکساندر پین و نت فاکسن و جیم راش، «فرزندان» / جان لوگان، «هوگو» / جرج کلونی، گرانت هسلو و بو ویلمن، «عید مارس» / استیون زیلیان، آرون سورکین و استن چروین، «مانیبال» / بریجیت اُکانر و پیتر استراگان، «تعمیرکار، خیاط، سرباز، جاسوس»

 

بهترین فیلمنامه غیراقتباسی: میشل هازاناویسیوس، «هنرمند» / آنی مامولو و کریستین ویگ، «ساقدوش‌ها» / جی. سی. چاندور، «Margin Call» / وودی آلن، «نیمه‌شب در پاریس» / اصغر فرهادی، «جدایی نادر از سیمین»

 

بهترین فیلمبرداری: «هنرمند»، «گیوم شیفمان / «دختری با خالکوبی اژدها»، جف کرانوث / «هوگو»، رابرت ریچاردسن / «درخت زندگی»، امانوئل لوبزکی / «اسب کارزار»، یانوش کامینسکی

 

بهترین تدوین: «هنرمند»، آن-سوفی بیون و میشل هازاناویسیوس / «فرزندان»، کوین تنت / «دختری با خالکوبی اژدها»، آنگوس وال و کرک بکستر / «هوگو»، تلما شونمیکر / «مانیبال»، کریستوفر تلفسن

 

بهترین طراحی هنری: «هنرمند»، لارنس بنت و گرگوری اس. هوپر / «هری پاتر و یادگاران مرگ: قسمت ۲»، استیوارت کریگ و استفنی مک‌میلان / «هوگو»، دانته فرتی و فرانچسکا لو شیاوو / «نیمه‌شب در پاریس»، آن سیبل، هلن دوبروی / «اسب کارزار»، ریک کارتر، لی ساندالس

 

بهترین طراحی لباس: «ناشناس»، لیسی کریستی / «هنرمند»، مارک بریجز / «هوگو»، سندی پائل / «جین ایر»، مایکل اکانر / «دبلیو. ای.»، آریان فیلیپس

 

بهترین چهره‌پردازی: «آلبرت نابز»، مارشیال کورنویل، لین جانسن و متیو دبلیو. مانگل / «هری پاتر و یادگاران مرگ قسمت ۲»، نیک دادمن، آماندا نایت و لیسا تامبلین / «بانوی آهنین»، مارک کولیه و جی. روی هلاند

 

بهترین موسیقی: «ماجراهای تن تن»، جان ویلیامز / «هنرمند»، لودوویک بورس / «هوگو»، هوارد شور / «تعمیرکار، خیاط، سرباز، جاسوس»، آلبرتو ایگلسیاس / «اسب کارزار»، جان ویلیامز

 

بهترین ترانه: «ماپت‌ها»، برت مکنزی («آدم یا ماپت» / «ریو»، سرجو مندس، کارلینوس براون و سیدا گرت («Real in Rio»)

 

بهترین صداگذاری: «دختری با خالکوبی اژدها»، «هوگو»، «مانیبال»، «ترانسفورمرها: تاریکی ماه»، «اسب کارزار»

 

بهترین تدوین صدا: «راندن»، «دختری با خالکوبی اژدها»، «هوگو»، «ترانسفورمرها: تاریکی ماه»، «اسب کارزار»

 

بهترین جلوه‌های تصویری: «هری پاتر و یادگاران مرگ: قسمت ۲»، «هوگو»، «فولاد واقعی»، «ظهور سیاره میمون‌ها»، «ترانسفورمرها: تاریکی ماه»

 

بهترین مستند بلند: «Hell and Back Again»، دانفونگ دنیس و مایک لرنر / «اگر یک درخت بیفتد: داستانی از جبهه آزادی‌بخش زمین»، مارشال کاری و سام کولمن / «بهشت از دست رفت: برزخ»، جو برلینگر و بروس سینوفسکی / «پینا»، ویم وندرس / «شکست‌نخورده»، دانیل لینزی، تی. جی. مارتین و ریچ میدلماس

 

بهترین مستند کوتاه: «آرایشگر بیرمینگام: سرباز پیاده جنبش حقوق مدنی»، رابین فرایدی، گیل دولگین / «خدا الویس بزرگ‌تر است»، ربکا کامیسا و جولی اندرسن / «حادثه در بغداد نو»، جیمز اسپیون / «Saving Face » ساخته دانیل یونگ، شارمین عبید-شینوی / «سونامی و شکوفه گیلاس»، لوس واکر و کایرا کارستنسن

 

بهترین فیلم کوتاه انیمیشن: «یکشنبه»، پاتریک دویون / «کتاب‌های پرنده شگفت‌انگیز آقای موریس لسمور»، ویلیام جویس / «لا لونا»، انریکو کاساروسا / «یک پیاده‌روی صبحگاهی»، گرانت ارکارد و سو گافی / «طبیعت وحشی»، آماندا فوربیس و وندی تیلبی

بهترین فیلم کوتاه زنده: «Pantecost»، پیتر مکدانلد / «راجو»، ماکس زاهل، استفن ژیرن / «ساحل»، تری جرج / «دیوانه زمان»، اندرو باولر و ژی‌ژی کوسی / «توبا آتلانتیک»



سه شنبه 4 بهمن 1390برچسب:, :: 10:54 ::  نويسنده : رحمانی

حالش خیلی عجیب بود فهمیدم با بقیه فرق میکنه
گفت : یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه
گفتم :چشم، اگه جوابشو بدونم، خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم
گفت: دارم میمیرم
گفتم: یعنی چی؟
گفت: یعنی دارم میمیرم دیگه
گفتم: دکتر دیگه ای، خارج از کشور؟
گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد.
گفتم: خدا کریمه، انشالله که بهت سلامتی میده
با تعجب نگاه کرد و گفت: یعنی اگه من بمیرم، خدا کریم نیست؟
فهمیدم آدم فهمیده ایه و نمیشه گول مالید سرش
گفتم: راست میگی، حالا سوالت چیه؟
گفت: من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم
از خونه بیرون نمیومدم، کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن،
تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم،
خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون مثل همه شروع به کار کردم،
اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت،
خیلی مهربون شدم، دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکرد
با خودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن، آخه من رفتنی ام و اونا انگار نه
سرتونو درد نیارم من کار میکردم اما حرص نداشتم
بین مردم بودم اما بهشون ظلم نمیکردم و دوستشون داشتم
ماشین عروس که میدیدم از ته دل شاد میشدم و دعا میکردم
گدا که میدیدم از ته دل غصه میخوردم و بدون اینکه حساب کتاب کنم کمک میکردم
مثل پیر مردا برا همه جوونا آرزوی خوشبختی میکردم
الغرض اینکه این ماجرا منو آدم خوبی کرد و ناز و خوردنی شدم
حالا سوالم اینه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوب شدن و قبول میکنه؟
گفتم: بله، اونجور که یادگرفتم و به نظرم میرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزیزه
آرام آرام خدا حافظی کرد و تشکر
داشت میرفت
گفتم: راستی نگفتی چقدر وقت داری؟
گفت: معلوم نیست بین یک روز تا چند هزار روز!!!
یه چرتکه انداختم دیدم منم تقریبا همین قدرا وقت دارم. با تعجب گفتم: مگه بیماریت چیه؟
گفت: بیمار نیستم!
هم کفرم داشت در میومد وهم ازتعجب داشتم شاخ دار میشدم گفتم: پس چی؟
گفت: فهمیدم مردنیم،
رفتم دکتر گفتم: میتونید کاری کنید که نمیرم گفتن: نه گفتم: خارج چی؟ و باز گفتند : نه!
خلاصه ما رفتنی هستیم کی ش فرقی داره مگه؟
باز خندید و رفت و دل منو با خودش برد



کیوی به علت خواص بالا و میزان کم قند به عنوان بهترین میوه زمستانی برای افراد دارای اضافه وزن و دیابتی ها به شمار می آید.

 

دکتر احمدرضا درستی گفت: قند موجود در کیوی که از مقدار کمی فروکتوز و گلوکز تشکیل شده به آرامی در بدن متابولیز می‌شود؛ بنابراین برای افراد دارای اضافه وزن و دیابتی نیز مفید است. همچنین فیبر و املاح این میوه به سلامت دستگاه گوارش کمک شایانی می‌کند و تامین کننده بخشی از فیبر مورد نیاز بدن است.

 

 

 

وی با بیان اینکه کیوی از جمله میوه‌هایی است که انرژی کمی دارد؛ به طوری که در ۲۰۰ گرم از آن تنها ۱۰۰ کیلو کالری انرژی یافت می‌شود و به همین دلیل می‌توان در رژیم‌های کم کالری از آن استفاده کرد افزود: همچنین کیوی از ویتامین C بالایی برخوردار است و می‌تواند تمام ویتامین مورد نیاز بدن و حتی بیشتر از آن را تامین کند به علاوه پتاسیم موجود در این میوه نیز نسبتا بالا است و حدود یک چهارم پتاسیم مورد نیاز بدن را داراست.

 

 

 

 

  درستی تاکید کرد: برای تامین پروتئین موردنیاز بدن نمی‌توان به کیوی اکتفا کرد یا آن را تامین کننده بخشی از پروتئین مورد نیاز داشت؛ چرا که میزان پروتئین در این میوه ناچیز بوده و تنها حدود یک درصد از آن است.

 

متخصصان غذایی بر این عقیده اند که برای پیش گیری از تب، ناراحتی های معده، بی حالی؛ خستگی، سرفه های شدید و زکام که در وجود باکتریها بروز می کند، مصرف ۱۵۰ میلی گرم ویتامین C که در میوه کیوی یافت می شود؛ بهترین راه است. کیوی سیستم حفاظتی بدن را نیز تقویت و از بروز سرطان جلوگیری می کند.



 

هرگز آن روز را که مادرم مجبورم کرد به جشن تولد دوستم بروم، فراموش نمی کنم. من در کلاس سوم خانم بلاک در ویرچیتای تگزاس بودم و آن روز دعوتنامه فقیرانه ای را که با دست نوشته شده بود، به خانه بردم و گفتم: «من به این جشن تولد نمی روم. او تازه به مدرسه ما آمده است. اسمش روت است. برنیس و پت هم نمی روند. او تمام بچه های کلاس را دعوت کرده است!»

 

 

مادرم دعوتنامه را نگاه کرد و سخت اندوهگین شد. بعد گفت: «تو باید بروی. من همین فردا یک هدیه برای دوستت می خرم.»

 

 

باورم نمی شد. مادرم هیچ وقت مرا مجبور نمی کرد به مهمانی بروم و ترجیح می دادم بمیرم، اما به آن مهمانی نروم. اما بی تابی من بی فایده بود.

 

 

روز شنبه مادرم مرا از خواب بیدار کرد و وادارم کرد آئینه صورتی مروارید نشانی را که خریده بود، کادو کنم و راه بیفتم. بعد مرا با ماشین سفیدش به خانه روت برد و آنجا پیاده ام کرد.

 

 

از پله های قدیمی خانه بالا می رفتم، دلم گرفت. خوشبختانه وضع خانه به بدی پله هایش نبود. دست کم روی مبلهای کهنه شانملافه های سفید انداخته بودند. بزرگترین کیکی را که در عمرم دیده بودم، روی میز قرار داشت و روی آن نه شمع گذاشته بودند. ۳۶ لیوان یک بار مصرف پر از شربت کنار میز قرار داشت. روی تک تک آن ها اسم بچه های کلاس نوشته شده بود. با خود گفتم خدا را شکر که دست کم وقتی بچه ها می آیند، اوضاع خیلی بد نیست. از روت پرسیدم: «مادرت کجاست؟» به کف اتاق نگریست و گفت: «بیمار است.»

 

 _ «پدرت کجاست؟»

 

 

 

 

_ «رفته.»

 

 

جز صدای سرفه های خشکی که از اتاق بغلی می آمد، هیچ صدایی سکوت آنجا را نمی شکست. ناگهان از فکری که در ذهنم نقش بست، وحشت کردم: «هیچ کس به مهمانی روت نمی آید.» من چطور می توانستم از آنجا بیرون بروم؟ اندوهگین و ناراحت بودم که صدای هق هق گریه ای را شنیدم. سرم را بلند کردم و دیدم روت دارد گریه می کند. دل کودکانه ام از حس همدردی نسبت به روت و خشم نسبت به ۳۵ نفر دیگر کلاس لبریز شد و در دل فریاد زدم: «کی به آنها احتیاج دارد؟»

 

 

دو نفری با هم بهترین جشن تولد را برگزار کردیم. کبریت پیدا نکردیم.برای آنکه مادر روت را اذیت نکنیم، وانمود کردیم که شمعها روشن هستند. روت در دل آرزویی کرد و شمعها را مثلا فوت کرد!

 

 

خیلی زود ظهر شد و مادرم دنبالم آمد. من دائم از روت تشکر می کردم، سوار ماشین مادرم شدم و راه افتادیم. من با خوشحالی گفتم: «مامان نمی دانی چه بازیهایی کردیم. روت بیشتر بازیها را برد، اما چون خوب نیست که مهمان برنده نشود، جایزه ها را با هم تقسیم کردیم. روت آئینه ای که خریدی، خیلی دوست داشت. نمی دانم چطور تا فردا صبح صبر کنم، باید به همه بگویم که چه مهمانی خوبی را از دست داده اند!»

 

 

مادرم ماشین را متوقف کرد و مرا محکم در آغوش گرفت. با چشمانی پر از اشک گفت: « من به تو افتخار می کنم.»

 

 

آن روز بود که فهمیدم حتی حضور یک نفر هم تأثیر دارد. من بر جشن تولد نه سالگی روت تأثیر گذاشتم و مادرم بر زندگی من اثر گذاشت.

 

 لی آن ریوز



یک شنبه 2 بهمن 1390برچسب:, :: 20:9 ::  نويسنده : رحمانی

یک کارشناس تغذیه در خصوص خواص دارویی زنجبیل می گوید: زنجبیل دارای خاصیت ضد لخته شدن خون بوده و کلسترول خون را کاهش می دهد  که این می تواند برای پیشگیری از بیماری‌های قلبی و عروقی مفید باشد.

 

یوسف نقیایی گفت: زنجبیل از گیاهان دارویی است که سابقه مصرف آن به چندین قرن پیش برمی گردد و هر صد گرم آن حاوی ۷۰ کالری بوده که عمده آن به خاطر وجود کربوهیدرات موجود در آن است البته در آن مقدار ناچیزی پروتئین و فیبر هم وجود دارد.

 

وی افزود: اگر زنجبیل به صورت آسیاب شده و پودر استفاده شود، مقدار انرژی آن بسیار افزایش یافته و به میزان ۳۰۰ کیلو کالری می رسد و حاوی پتاسیم بالایی خواهد بود.

 

وی افزود: زنجبیل خاصیت ضد نفخ و ضد التهاب دارد و در درمان زخم معده نیز استفاده می شود. همچنین حاوی مواد آنتی اکسیدانی بوده و به همین علت در پیشگیری از بروز برخی سرطان ها خصوصا سرطان دستگاه گوارش بسیار مناسب است.

این کارشناس تغذیه درباره موارد منع مصرف زنجبیل بیان کرد: مصرف زنجبیل برای کودکان زیر ۲ سال توصیه نمی شود. همچنین به دلیل احتمال تداخل با داروهای رقیق کننده خون مثل وارفارین بهتر است استفاده نشود.



هر کدام از برند های جهانی ارزشی دارند. ارزش Apple نیز به عنوان هشتمین برند برتر دنیا ۳۳٫۴۹۲$ میلیارد دلار برآورد شده است. اپل موفق شده در سال ۲۰۱۱ ارزش برند خود را از رتبه ۹ به رتبه ۸ ارتقا دهد.

اما می دانید هشت برند با ارزش قبل از اپل کدامند؟

 

همه ساله Best Global Brands 2011 نام پر ارزش ترین برند های دنیا را اعلام می کند. بر طبق لیست منتشر شده از این منبع، اپل هشتمین رتبه در بین رقیبان را دارد.

 

در حالیکه ارزش برند اپل در حال حاضر حدودا ۳۳ میلیارد دلار است، برند های دیزنی و تویوتا با ارزش ۲۹ و ۲۷ میلیارد دلار بعد از اپل قرار دارند.

 

اما رتبه ۱ و با ارزش ترین برند دنیا کوکا کولا است که ۷۱ میلیارد دلار ارزش دارد. پس از کوکا کولا، برند IBM با ارزش ۶۹٫۹ میلیارد دلار در رتبه دوم، مایکروسافت با ارزش ۵۹ میلیارد دلار در رتبه سوم، گوگل با ۵۵ میلیون دلار در رتبه چهارم و اینتل با ۳۵ میلیون دلار در رتبه هفتم قرار دارد. جالب است بدانید برند سامسونگ رتبه ۱۷ جهان را به خود اختصاص داده و از بلک بری با رتبه ۵۶ و HTC با رتبه ۹۸ پیشی گرفته است.

 

هنوز زمان زیادی از شروع سال ۲۰۱۲ نگذشته ولی با وجود محصولات جذابی که Apple در راه دارد، احتمال می رود ارزش این برند، امسال بیشتر شود.



شنبه 1 بهمن 1390برچسب:, :: 7:48 ::  نويسنده : رحمانی

تغذیه سالم در دوران بارداری اهمیت زیادی دارد، زیرا هر نوع ماده غذایی که مصرف شود به طور مستقیم روی سلامت جنین تاثیر می گذارد. پس از تولد نوزاد که سیستم ایمنی ضعیفی دارد، نیز تغذیه همچنان از اهمیت خاصی برخوردار است.


از آن جا که بیشتر وزن نوزاد از آب تشکیل شده، لازم است نوزاد آب کافی دریافت کند. شیر مادر یا شیر معمولی، حاوی مواد مغذی است که برای حفظ سلامت نوزاد مفید است. البته ثابت شده است که شیر مادر علاوه بر رفع تشنگی و تامین میزان مفید لاکتوز، چربی لازم را تامین می کند. در ۶ ماه اول شیر مادر برای تغذیه نوزاد کافی است. پس از ۶ماهگی می توان غذاهای جامد و مایعات دیگری به برنامه غذایی کودک اضافه کرد. اما غذای اصلی کودک باید همچنان شیر باشد.

 

 

بیشتر نوشیدنی ها به جز آب دارای قند است که برای سلامت کودک مضر است. همچنین نباید برای مدت طولانی از پستانک استفاده شود، زیرا به پوسیدگی دندان و اختلال گفتاری منجر می شود. آب که بهترین جایگزین مایعات است از بروز یبوست و اسهال نیز پیش گیری می کند. کمبود آب باعث معده درد و بروز عفونت های شدید در کودک می شود.

 

 

بنابراین مصرف بالای آب کودکان را در مقابل بیماری های متعدد محافظت می کند. اما در صورتی که تمایل دارید آب میوه به برنامه غذایی آن ها اضافه کنید، لازم است به نکته های زیر توجه کنید تا از عوارض جانبی آن پیش گیری شود.

 

 

* از آب میوه های ۱۰۰ درصد طبیعی دارای قند طبیعی استفاده شود. هر یک قسمت از آب میوه تازه را با ۱۰ قسمت آب جوش مخلوط کنید و بگذارید خنک شود.

 

 

* نوشیدنی های حاوی شیرین کننده غیرطبیعی مانند ساکاروز برای کودکان زیر ۳سال توصیه نمی شود.

 

 

* آب میوه های بازاری را که سرشار ازمواد شیرین کننده، نگه دارنده، طعم دهنده و رنگ است، از رژیم غذایی کودک حذف کنید.

 

 

* از نوشیدنی های گازدار که باعث پوسیدگی دندان می شود، پرهیز کنید.

 

 

* قبل از یک سالگی، از شیر گاو برای تغذیه کودک استفاده نکنید.

 

 

* آب جوشانده و خنک شده را بین وعده های غذایی به کودک بدهید.

 

 

* نوشیدنی های شیرین را هرگز در شیشه به کودک ندهید.

 

 

* از دادن شیر در حالی که کودک دراز کشیده است، بپرهیزید.

 

 

* پس از ۱۲ماه، شیشه را از او بگیرید.

 

* آب میوه تازه را با صبحانه یا بین وعده های غذایی به کودک بدهید.



شنبه 1 بهمن 1390برچسب:, :: 7:36 ::  نويسنده : رحمانی

تنها تغییراتی که به صورت کاملا منظم برای انسان های نخستین رخ می داد، حرکت های اشیاء در آسمان بود. مشخص ترین شکل این تغییرات روشنایی و تاریکی متناوبی بود که با طلوع و غروب خورشید روی می داد. هر یک از این چرخه های خورشیدی یک روز نامیده می شود. تغییر منظم دیگری در آسمان شکل می گرفت، تغییر در شکل ظاهری ماه بود. هر چرخه از تغییر شکل ظاهری ماه در حدود ۲۹/۵ روز یا یک ماه طول می کشد. چرخه فصول، واحد زمانی طولانی تری را به افراد می دهد. هیچ تغییر قانونمندی در آسمان که هفت روز به طول انجامد و معرف یک هفته کامل باشد، وجود ندارد. هفته ۷ روزه از سبت (روز استراحت) یهودیانی نشأت گرفته که روز شنبه را در هر هفتمین روز گرامی می دارند.

تقسیم یک روز به ۲۴ ساعت، یک ساعت به ۶۰ دقیقه و یک دقیقه به ۶۰ ثانیه نیز احتمالا از بابلی های باستان گرفته شده است.



شنبه 1 بهمن 1390برچسب:, :: 7:34 ::  نويسنده : رحمانی

فرهاد و هوشنگ هر دو بیمار یک آسایشگاه روانى بودند. یکروز همینطور که در کنار استخر قدم مى زدند فرهاد ناگهان خود را به قسمت عمیق استخر انداخت و به زیر آب فرو رفت.
هوشنگ فوراً به داخل استخر پرید و خود را در کف استخر به فرهاد رساند و او را از آب بیرون کشید.
وقتى دکتر آسایشگاه از این اقدام قهرمانانه هوشنگ آگاه شد، تصمیم گرفت که او را از آسایشگاه مرخص کند.
هوشنگ را صدا زد و به او گفت: من یک خبر خوب و یک خبر بد برایت دارم. خبر خوب این است که مى توانى از آسایشگاه بیرون بروى، زیرا با پریدن در استخر و نجات دادن جان یک بیمار دیگر، قابلیت عقلانى خود را براى واکنش نشان دادن به بحرانها نشان دادى و من به این نتیجه رسیدم که این عمل تو نشانه وجود اراده و تصمیم در توست.

و اما خبر بد این که بیمارى که تو از غرق شدن نجاتش دادى بلافاصله بعد از این که از استخر بیرون آمد خود را با کمر بند حولة حمامش دار زده است و متاسفانه وقتى که ما خبر شدیم او مرده بود.
هوشنگ که به دقت به صحبتهاى دکتر گوش مى کرد گفت: او خودش را دار نزد. من آویزونش کردم تا خشک بشه.
حالا من کى مى تونم برم خونه‌مون ؟



پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:درنای طلایی, :: 8:46 ::  نويسنده : رحمانی

به عنوان مربی اوریگامی (کاردستی ژاپنی با کاغذ) در موسسه ای در شهر میلواکی ایالت ویسکانسین، از آرت بیودری خواستند در نمایشگاهی در یکی از بازارهای بزرگ میلواکی، غرفه مدرسه را اداره کند.

او تصمیم گرفت چند کاغذ تا شده برای درست کردن درنا همراه خود ببرد تا آن ها را به کسانی که در مقابل غرفه او می ایستند، بدهد.

پیش از شروع نمایشگاه، اتفاق عجیبی افتاد. ندایی در درونش به او گفت که کاغذ طلایی پیدا کند و درنایی با آن بسازد. آن صدا به قدری مصر بود که آرت در میان کاغذهایش به جستجو پرداخت و آن کاغذ را پیدا کرد. از خود پرسید: «چرا من این کار را می کنم؟»

آرت هرگز با کاغذ طلایی کار نکرده بود. کاغذهای براق به آسانی کاغذهای رنگی تا نمی شد، ولی آن صدای درونی دائم تکرار می شد. آرت سعی کرد صدا را نادیده بگیرد. غرولندکنان گفت: «چرا کاغذ طلایی؟ کار کردن با کاغذهای دیگر خیلی آسان تر است.»

صدا مصرانه گفت: «این کار را بکن. تو آن را باید به شخص ویژه ای بدهی!»

آرت با بدخلقی از صدا پرسید: «کدام شخص ویژه؟»

صدا گفت: «خودت می فهمی.»

آن شب آرت کاغذ طلایی را با دقت تا کرد و از آن درنایی زیبا و آماده پرواز ساخت. او پرنده زیبا را همراه ۲۰۰ درنای کاغذی رنگارنگ دیگر که در طی چند هفته ی اخیر درست کرده بود، بسته بندی کرد.

روز بعد در بازار مردم دسته دسته جلوی غرفه آرت جمع می شدند تا درباره ی اوریگامی سؤال کنند. او این هنر را نمایش می داد. کاغذها را تا می کرد، باز می کرد و از آن ها چیزهای جالبی می ساخت. او با دقت جزئیات درست کردن را توضیح می داد.

خانمی مقابل آرت ایستاده بود. آن «شخص ویژه». آرت قبلا او را ندیده بود. او ساکت به آرت نگاه می کرد که با دقت تمام کاغذی صورتی را به شکل درنایی بالدار در می آورد.

آرت به صورت او نگاه کرد. بی اختیار دستهایش پایین رفت و از جعبه ی بزرگی که درناهای رنگی در آن بود، درنای طلایی را که شب قبل درست کرده بود، برداشت و به خانم داد.

آرت گفت: «نمی دانم چرا، ولی صدایی در درونم به من می گوید که باید این درنا را به شما بدهم. این درنا سمبل صلح است.»

آن خانم حرفی نزد. فقط دستهای کوچکش را دور آن پرنده حلقه زد. گویی پرنده زنده است. وقتی آرت به چهره ی او نگاه کرد، دید چشمانش لبریز از اشک شده است.

سرانجام آن خانم نفس عمیقی کشید و گفت: «شوهرم سه هفته ی قبل مرد. امروز اولین روزی است که از خانه بیرون آمده ام.»

بعد در حالی که درنا را به آرامی تاب می داد، با دست دیگرش اشکهایش را پاک کرد. با صدای آهسته ای گفت: «امروز سالگرد ازدواج ماست. برای این هدیه متشکرم. می دانم شوهرم در صلح و صفاست، این طور نیست؟ صدایی که شما شنیدید، صدای خدا بود و این درنای زیبا هدیه ای از طرف اوست. این جالب ترین هدیه سالگرد ازدواجم است. از اینکه به ندای قلب تان گوش دادید، متشکرم.»

به این ترتیب آرت آموخت که به ندای درونی اش که به او می گوید کاری انجام دهد، به دقت گوش جان بسپارد، حتی اگر در آن زمان علت آن را درک نکند.

 پاتریشیا لورنس




چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:برای عشق یک بچه, :: 9:0 ::  نويسنده : رحمانی

مایک ام نوزده ساله یک فورد موستنگ 67 داشت. پیش از آنکه آن را بخرد، هفت سال در مزرعه ای در کلورادو بدون استفاده رها شده بود. مایک آن را تعمیر کرد و به رنگ زرد روشن رنگش کرد. مایک دانش آموزی با استعداد، جوانی شاد و آینده ای به روشنی اتومبیلش در انتظار او بود.دوستانش او را «مایک موستنگی» می نامیدند.

در نامه اش نوشته بود: «کاش یاد گرفته بودم متنفر باشم. پدر و مادر عزیزم، خودتان را سرزنش نکنید، من شما را دوست درام. یادتان باشد که من همیشه کنارتان خواهم بود.» زیر آن امضا کرده بود: «با عشق مایک، ساعت 11:45 دقیقه.»

شور و شوق تابستان مایک، با پذیرفته نشدن در دانشگاه خاتمه یافت. در هشتم سپتامبر او تمام آشنایانش را متعجب کرد، او که روی صندلی جلوی اتومبیل موستنگ خود نشسته بود، با شلیک گلوله خود را کشت.

در ساعت 11:52 دقیقه، یعنی هفت دقیقه بعد، والدینش دار و دیل، و برادرش، ویکتور، در محل پارکینگ خانه شان پشت موستنگ زرد ایستادند.

ظهر روز بعد، جوانانی با پیراهنهایی که روی آنها کلمات: «به یاد مایک ام» نوشته بود، به خانه ام آمدند.

 

برای خواندن ادامه این داستان زیبا به ادامه مطلب بروید.



ادامه مطلب ...


سه شنبه 27 دی 1390برچسب:داستان امروز , :: 14:25 ::  نويسنده : رحمانی

آلمی رز

دو ماه به کریسمس مانده بود که آلمی رز نه ساله، به من و پدرش گفت که یک دوچرخه نو می خواهد. دوچرخه کهنه اش خیلی بچه گانه بود و یک لاستیک نو لازم داشت.

هر چه به کریسمس نزدیک تر می شدیم، به نظر می رسید که اشتیاق او برای داشتن دوچرخه ی نو کاهش می یابد، یا ما این طور فکر می کردیم. چون دیگر اشاره ای به دوچرخه نمی کرد.

ما عروسکهای جدید، خانه ی عروسکی و کتابهای کودکانه نو برایش خریدیم. اما در نهایت بهت و تعجب ما، دخترمان آلمی رز در ماه دسامبر به ما گفت که دوچرخه تنها چیزی است که می خواهد.

نمی دانستیم چه باید بکنیم. شام کریسمس را تدارک ببینیم،سایر هدایا را بخریم یا با صرف وقت مجدد، دوچرخه نویی برای دخترمان تهیه کنیم. ساعت 9 شب بود و ما تازه از مهمانی برگشته بودیم و هنوز هدایای بچه ها، والدین، خواهرها، برادرها و دوستانمان را بسته بندی نکرده بودیم. آلمی رز و برادر شش ساله اش در رختخواب شان خوابیده بودند و ما فقط به دوچرخه فکر می کردیم و خود را از جمله والدینی می دانستیم که فرزندشان را ناامید کرده اند.

ناگهان شوهرم، ران، فکر جالبی به ذهنش رسید: «چطور است با سفال دوچرخه ای درست کنیم و روی آن بنویسیم که او می تواند بین دوچرخه سفالی و دوچرخه واقعی، یکی را انتخاب کند.» فرض را بر این گذاشتیم که چون کار دست ما با ارزش است و او دختر بزرگی است، خودش به دلخواه می تواند یکی را انتخاب کند. بنابراین همسرم، ران، پنج ساعت با جدیت کار کرد تا دوچرخه ای کوچکتر از دوچرخه ی واقعی درست کند.

سه ساعت بعد، صبح روز کریسمس، دخترم آلمی رز که خواست بسته دوچرخه سفید و قرمز و یادداشت روی آن را باز کند، آرام و قرار نداشتیم. بالاخره بسته را باز کرد و گفت: «منظورتان این است که من این دوچرخه را که پدرم برایم درست کرده با دوچرخه واقعی عوض کنم؟»

گفتم: «بله.»

آلمی رز که اشک در چشمهایش جمع شده بود، پاسخ داد: «من هرگز نمی توانم این دوچرخه سفالی زیبا را که پدر با دست خودش برایم ساخته، با دوچرخه واقعی عوض کنم. این دوچرخه سفالی را به دوچرخه واقعی ترجیح می دهم.»

در آن لحظه دل مان می خواست زمین و آسمان را به هم بریزیم تا تمام دوچرخه های روی زمین را برای او بخریم.

مایکل لارنس

برگرفته از کتاب 80 داستان برای عشق به زندگی _ انتشارات: عقیل



سه شنبه 27 دی 1390برچسب:خواص درخت چریش, :: 14:19 ::  نويسنده : رحمانی

چریش، درختی همیشه سبز است که ۱۵ تا ۲۰ متر رشد می کند. به نوشته ی «هلث مد» برگ، گل، میوه، ریشه و پوست این درخت خواص فراوانی دارد که عبارتند از:

 

*روغن آن باعث شادابی و براقی موها می شود. با خشکی مو مقابله کرده و مانع سفیدی زودهنگام و ریزش مو می شود.

 

*روغن این گیاه از شکنندگی ناخن ها پیشگیری می کند.

 

*مصرف دم کرده آن تقویت کننده سیستم ایمنی بدن است.

 

*چریش خاصیت سم زدایی دارد و برای حفظ سلامت گردش خون، سیستم گوارشی، تنفسی و ادراری مفید است.

 

*استفاده موضعی عصاره و روغن آن اگزمای پوست را برطرف می کند.

 

*در قسمت های فقیرنشین هند و آسیای جنوب شرقی که دسترسی به مراکز بهداشت دهان و دندان محدود است، ساکنان با برگ و شاخه های آن گیاه مسواک می زنند تا دچار بیماری لثه ای و دندان و عفونت نشوند.

 

*برای درمان دیابت مورد استفاده قرار می گیرد.

 

*التهاب ایجاد شده بر اثر آرتریت را کاهش می دهد.

 

*فشارخون بالا را درمان می کند.*غرغره کردن با دم کرده این گیاه گلودرد را برطرف می کند.

 

*استفاده روزانه از روغن آن، برای درمان سینوزیت موثر است.

*جویدن منظم ۲تا۳ برگ چریش، برای تصفیه کردن خون و درمان اسیدیته بالا مفید است.



شنبه 24 دی 1390برچسب:, :: 10:44 ::  نويسنده : رحمانی

مواد غذایی‌ که در این مقاله معرفی می‌ شوند باعث کنترل قند خون شده و به شما احساس سیری طولانی مدتی می‌دهد. برای همین جلوی اشتها را گرفته و به لاغری و زیبایی اندام شما کمک می‌کند.

کلم قرمز

در طول قرن‌ها مردم و به ویژه کشاورزان از کلم به عنوان یک ماده غذایی اصلی و مفید استفاده کرده‌اند. اما امروزه سبزیجات متنوع دیگر جای کلم را گرفته‌اند. باید بدانید کلم کم کالری (هر نصف فنجان حاوی ۱۶ کالری) و سرشار از فیبر است. برای همین یک ماده غذایی لاغر کننده‌ی جادویی به شمار می‌رود. کلم و به ویژه کلم قرمز سرشار از ویتامین C است و از خطر ابتلا به بیماری دیابت پیشگیری می‌کند. این کلم سرشار از رنگدانه‌ی آنتوسیانین است که به نظر می‌رسد باعث تحریک ترشح انسولین می‌شود.

میزان مصرف: روزانه نصف فنجان کلم پخته یا یک فنجان کلم خام.

سیب

سیب سرشار از فیبرهای حلال است و می‌تواند میزان قند خونتان را ثابت نگه دارد. یک عدد سیب متوسط حاوی ۴ گرم فیبر به ویژه پکتین است که می‌تواند میزان کلسترول را کاهش دهد.

برای افرادی که می‌خواهد شکمی تخت داشته باشند توصیه می‌شود که روزانه ۳ عدد سیب میل کنند. نتایج پژوهش‌های متعدد نشان می‌دهد مصرف سیب نه تنها باعث کاهش وزن در زنان می‌شود بلکه میزان گلیسمی خون آن‌ها را نیز کاهش می‌دهد. توصیه می‌کنیم سیب را پوست میل کنید.

میزان مصرف: روزانه یک عدد سیب میل کنید. سیب حاوی ۸۰ کالری است و یک عصرانه‌ی ایده آل محسوب می‌شود.

دارچین

محققان به این نتیجه رسیده‌اند که دارچین باعث کاهش گلیسمی خون می‌شود. در واقع بعضی از ترکیبات طبیعی موجود در این ادویه‌ی معطر مانند انسولین عمل می‌کند و باعث می‌شود سلول‌ها گلوکز را جذب کرده و از آن به عنوان منبع انرژی استفاده کند و گلیسمی خون را کاهش دهد.

مصرف روزانه یک چهارم یا نصف یک قاشق چای‌خوری کافی است تا میزان قند خون به میزان ۱۸ تا ۲۰ درصد کاهش یابد. این ادویه همچنین میزان کلسترول بد LDL بیماران دیابتی را به میزان ۷ تا ۲۷ درصد کاهش می‌دهد.

میزان مصرف: روزانه نصف قاشق چای‌خوری دارچین مصرف کنید. این میزان برای بهره‌مندی از خواص آن کافی است. اما اگر شما از طرفداران این ادویه‌ی معطر هستید می‌تواند تا یک یا دو قاشق چای‌خوری در روز نیز مصرف کنید.

توجه داشته باشید که در مصرف دارچین نیز دچار افراط نشوید زیرا در صورت زیاده‌روی ترکیبات موجود در آن باعث مسمومیت می‌شود.

تخم مرغ

اگر یک ماده‌ی غذایی وجود داشته باشد که به اصطلاح سابقه‌اش خراب باشد همین تخم مرغ بخت برگشته است. تخم مرغ یکی از منابع پروتئین است. این ماده‌ی غذایی همچنین سرشار از اسیدهای آمینه است. از آنجایی که تخم مرغ از پروتئین و چربی تشکیل شده است کمترین تأثیر را روی گلیسمی خون می‌گذارد و برای همین بهترین گزینه برای صبحانه است. چون باعث ایجاد احساس سیری شده و اشتها را کاهش می‌دهد.

محققان مشاهده کرده‌اند زنانی که برای صبحانه دو عدد تخم مرغ و نان کامل می‌خورند در طول روز کمتر احساس گرسنگی کرده و کالری‌های کمتری دریافت می‌کنند.

میزان مصرف: یک عدد تخم مرغ کافی است. یک عدد تخم مرغ بزرگ حاوی حدوداً ۷۵ کالری و ۵ گرم چربی است که کمتر از ۲ گرم آن چربی اشباع شده است. شما می‌توانید برای صبحانه املت (تهیه شده با دو عدد تخم مرغ) و یک برش نان کامل (سبوس دار) میل کنید.

دانه های روغنی

تخمه‌ی کدو، تخمه‌ی آفتابگردان، بادام، گردو، کنجد و غیره جزو مواد غذایی فوق‌العاده محسوب می‌شوند. این مواد غذایی سرشار از پروتئین، چربی‌های مفید و فیبر هستند که به تدریج باعث تثبیت گلیسمی و کنترل اشتها می‌شود.

با وجود اینکه این دانه های روغنی سرشار از چربی‌اند (۱۲ تا ۱۴ گرم در ۳۰ گرم) باید بدانید این چربی‌ها چربی‌های اشباع نشده ی مونو و چربی‌های اشباع نشده ی پُلی‌اند که برای قلب مفید است. علاوه بر این در هر ۳۰ گرم از این دانه های روغنی ۴ تا ۹ گرم پروتئین وجود دارند. در نهایت باید بگوییم این مواد غذایی حاوی استرول است که با کلسترول بالا مقابله می‌کند. محققان با بررسی ۲۷ میوه و دانه روغنی مختلف دریافتند که دانه های کنجد حاوی بیشترین میزان استرول است.

میزان مصرف: یک یا دو قاشق غذاخوری از این دانه های روغنی کافی است. توجه داشته باشید دانه های روغنی پرکالری است پس در مصرف آن‌ها زیاده‌روی نکنید. می‌توانید برای عصرانه یک مشت تخمه‌ی کدو یا تخمه‌ی آفتاب گردان میل کنید.

سرکه

بسیاری از فواید این چاشنی هنوز برای مردم ناشناخته است. افزودن سرکه به غذاها، ۱۹ تا ۵۵ درصد گلیسمی موجود در این غذاها را کاهش می‌دهد. اسید موجود در سرکه نمی‌گذارد گلوسیدهای غذا به قند خون تبدیل شود.

نتیجه‌ی پژوهش‌ها نشان داده است که سرکه می‌تواند احساس سیری را افزایش دهد و برای همین همیار لاغری بسیار خوبی محسوب می‌شود. خوش طعم بوده و عملاً کالری ندارد.

در خصوص سرکه بالزمیک مراقب باشید زیرا به اکثر این محصولات صنعتی قند اضافه می‌کنند.

میزان مصرف: ۱ تا ۲ قاشق چای‌خوری. توجه داشته باشید در مصرف سرکه نیز دچار افراط نشوید.



هرگاه در زندگی مأیوس و ناامید می شوم، با یاد جیمی اسکات کوچولو، خود را از ناامیدی رها می کنم.

جیمی دلش می خواست در نمایش مدرسه به او هم نقشی بدهند.مادرش به من گفت که بارها از پسرش شنیده است که از ته دل آرزو دارد برای نقشی انتخاب شود، ولی او امیدی به انتخاب جیمی نداشت.

روزی که قرار بود نقش ها را انتخاب کنند، مادر جیمی بعد از مدرسه دنبالش می رود. جیمی که چشمهایش از غرور و هیجان برق می زد، به مادرش می گوید: «مادر حدس بزن چه شده است!»

سپس کلماتی را بر زبان می آورد که تا عمر دارم فراموش شان نمی کنم. کلماتی که به من درس زندگی آموخت.

_«مادر آن ها به من هم نقشی داده اند. من انتخاب شده ام که کف بزنم و هورا بکشم.»

 ماری کرلینگ



در این مطلب به نقل از «Prevention»، به ۷ ماده غذایی که خطر بروز بیماری های چشمی را کاهش می دهد، اشاره شده است:

 

پرتقال

 

میوه های سرشار از ویتامین C مانند پرتقال، هلو، توت فرنگی، گوجه فرنگی و فلفل دلمه ای قرمزی از سرخرگ های موجود در چشم حمایت می کند و خطر بروز بیماری آب مروارید را کاهش می دهد.

 

بادام زمینی

 

منبع عالی ویتامین E است که از چشم در برابر آسیب رادیکال آزاد محافظت می کند. ویتامین E از پیشرفت آب مروارید و دژنراسیون ماکولار تباهی لکه زرد پیش گیری می کند.

 

بادام، دانه آفتابگردان، فندق همه منابع ویتامین E هستند.

 

لوبیا قرمز

 

منبع عالی روی است که برای سلامت چشم ضروری است و به بدن کمک می کند تا ویتامین A را از کبد بگیرد و به شبکیه چشم انتقال دهد تا ملانین که برای محافظت چشم مهم است، تولیدشود. مصرف روی از شب کوری و بروز آب مروارید پیشگیری می کند. گوشت گاو، غذاهای دریایی، گوشت طیور و دانه کدو حلوایی منبع عالی روی است.

 

ماهی سالمون

 

این ماهی حاوی ۲نوع اسید چربی امگا ۳ است که نقش مهمی در پیشگیری از بیماری های چشم دارد. کمبود امگا۳ سبب سندروم خشکی چشم می شود. منبع عالی دیگر آن ماهی تن، ساردین، گردو و دانه کتان است.

 

غلات سبوس دار

 

نتایج بررسی های اخیر نشان می دهد، رژیم غذایی با شاخص پایین گلیسمی احتمال بروز دژنراسیون ماکولار(تباهی لکه زرد) را ۸۰ درصد کاهش می دهد. برای کاهش سریع شاخص گلیسمی غذا، غلات سبوس دار را جایگزین نشاسته های تصفیه شده کنید. برنج سبوس دار، جو دو سر، نان سبوس دار و پاستای سبوس دار مصرف کنید.

 

زردآلو

 

اگر به شب کوری مبتلا هستید، زردآلو مصرف کنید.

 

زردآلو، سرشار از بتاکاروتن، نوعی کاروتینوئیدز است . بتاکاروتن علاوه بر مقابله با شب کوری از بروز آب مروارید نیز پیشگیری می کند. هویج، طالبی و کدو منبع عالی بتاکاروتن است.

 

کلم بروکلی

 

کلم پیچ پخته شده، اسفناج، برگ های شلغم، کلم بروکلی و تخم مرغ، سرشار از ۲ نوع آنتی اکسیدان قوی به نام های لوتین و زیزانتین است که از چشم در برابر آسیب های شبکیه، آب مروارید و تباهی لکه زرد محافظت می کند.

 

مواد غذایی مفید را ترکیب کنید

 

نتایج بررسی های اخیر نشان می دهد، مصرف ترکیبی از مواد مغذی مفید برای چشم به طور موثر پیشرفت بیماری تباهی لکه زرد را کند می کند.

 

بنابراین به جای تمرکز کردن روی یک ماده مغذی، از میوه و سبزی های متنوع، چربی های سالم، کربوهیدرات سرشار از فیبر استفاده کنید و مصرف گوشت قرمز، شکر و آردهای تصفیه شده را کم کنید.




صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان کهکشاه بی رنگ و آدرس zxa.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:







javahermarket